آخرین کتابی که مطالعه کردید، چه کتابی بود؟

آخرین کتابی که مطالعه کردید، چه کتابی بود؟

شاید این سئوال را بارها شنیده باشید و هربار برای نام بردن از آخرین کتابی که مطالعه کردید چند دقیقه مکث کرده باشید. اگر اینطور است شما نیز جزو اکثریتی هستید که مطالعه کتاب برایتان به یک عادت حرفه ای تبدیل نشده، اهل مطالعه نیستید و از فواید بیشمار مطالعه کردن یا آگاه نیستید یا آن را جدی نمی گیرید! متاسفانه باید بگویم شما تنها نیستید!

در ارزیابی رشد توسعه و پیشرفت فرهنگی، سرانه مطالعه یکی از شاخص های اصلی است که به معنی میانگین مدت زمان مطالعه یک فرد در شبانه روز است. یعنی هرچه سرانه مطالعه در کشوری بالاتر باشد، آن کشور از رشد فرهنگی بیشتری برخوردار خواهد بود و برعکس؛ هرچه سرانه مطالعه در کشوری پایین تر باشد، رشد فرهنگی آن کشور کمتر خواهد بود.

همچنین کشورهایی که رشد فرهنگی بالاتری دارند، از سرانه مطالعه بالاتری نیز برخوردارند. متاسفانه در ایران آمار ها در این زمینه به شدت متناقض است و آمارهای متفاوت منتشر شده نشان می دهد سرانه مطالعه در ایران به ازای هر فرد از 2 تا 18 دقیقه در روز و فراوان ترین آمارها بیانگر 13 تا 15 دقیقه در روز است البته با درنظر گرفتن زمانی که افراد برای خواندن قرآن و ادعیه، مطالعات غیر درسی، مطالعه رسانه و نشریات، و مطالعات در فضاهای مجازی اختصاص می دهند. این در حالی است که طبق آمارهای جهانی اعلام شده، سرانه مطالعه در امریکا 20 دقیقه، در انگلستان 55 دقیقه و در ژاپن 90 دقیقه در روز است!

آنچه برای ما در این آمار اهمیت دارد ابدا مقایسه خودمان با سایر کشورها نیست بلکه نکته مهم آنجاست که اکثر جامعه شناسان معتقدند ملت هایی که مطالعه می کنند می توانند فرهنگ ماناتر و پویاتری از خود بجای بگذارند. چراکه راه های رفته را دوباره طی نمی کنند و تجربیات ارزشمند پیشینیان را درک می کنند. اما ملتی که کتاب نمی خوانند به تکرار تاریخ محکوم هستند.

افرادی که مطالعه می کنند بهتر می توانند دستاوردهای علمی و دانش روزشان را به نسل های بعد منتقل کنند. همچنین این افراد ذهن پویا تری دارند و از تعصبات بی جا و تک جانبه پرهیز می کنند به همین دلیل جامعه شان جامعه ای رشد یافته، پویا و سرزنده است. افرادی که مطالعه می کنند نسبت به دیگرانی که مطالعه نمی کنند عمر بیشتر و با کیفیت بهتری دارند، از سلامت روان بالاتری برخوردارند و مشکلات و تعارضاتشان را به شیوه سازنده تری می توانند حل کنند. این افراد هم دایره لغات بهتری دارند و هم کلام و نوشتار قوی تری نسبت به سایرین دارند. می توان گفت مطالعه، سبکی از زندگیست که می تواند تمام جوانب زندگی را تحت پوشش قرار دهد و کیفیت زندگی را به شدت افزایش دهد. با کمی دقت به سبک زندگی افراد موفق، متوجه می شوید این افراد، اهل مطالعه هستند و پیوندی عمیق با کتاب برقرار می کنند. آنها از هر زمانی برای یادگیری و مطالعه استفاده می کنند و از دانش و تجربیات دیگران از طریق مطالعه استفاده می کنند. همین امر یکی از دلایل اصلی موفقیت آنهاست زیرا مطالعه مانند ورزشی برای مغز است و عملکرد مغز را بهبود می بخشد.

همانطور که ماهیچه های بدن برای قوی تر شدن به ورزش و تمرینات منظم نیازمند است، مغز نیز برای قوی تر شدن و تقویت سلول های عصبی به ورزش مطالعه نیاز دارد. مطالعه منظم مانند ورزشی مغز را ورزیده کرده، فعال نگه داشته، عملکرد سلول های عصبی را بهبود بخشیده و روند رشد بیماری هایی مانند آلزایمر و ضعف حافظه را متوقف می کند.

اینکه چرا در جامعه امروز ما، مطالعه سهم اندکی از زمان روزانه افراد را به خود اختصاص می دهد سئوالی است که می تواند در جواب مولفه های متعددی را به چالش بکشد که بررسی آن به عهده جامعه شناسان است. اما در یک نگاه اجمالی به آنچه امروزه در روزمرگی هایمان مشغول آن هستیم می توان به سادگی متوجه شد سرانه مطالعه دو تا 18 دقیقه در روز آمار عجیبی نیست.

اگر کل بیست و چهار ساعت مان را به سه قسمت تقسیم کنیم تقریبا همه ما 8 ساعت را به استراحت و خواب شبانه اختصاص می دهیم. هشت ساعت دوم را در محل کار به سر می بریم و هشت ساعت سوم همان زمان آزادی است که به رفت و آمد، تفریح، آشپزی، ورزش و… اختصاص دارد. ما از این هشت ساعت گاهی نیمی از آن را به سرکشی در صفحات مجازی و وب گردی می گذرانیم، ساعت ها به تماشای تلویزیون و سریال های متفاوت سپری می کنیم، زمان زیادی را به صحبت تلفنی با دوستان و خانواده اختصاص می دهیم، اما کتابی در دست نمی گیریم.

اینکه چرا سهم مطالعه در زندگی های ما آنقدر اندک است دلایل متفاوتی دارد که بررسی آن در این مجال نمی گنجد اما اگر بخواهیم به برخی دلایل عمده تر آن اشاره کنیم می توانیم به دو مبحث کتاب نخریدن و کتاب نخواندن اشاره کنیم.
معمولا تا بحث از مطالعه به میان می آید از قیمت سرسام آور کاغذ و چاپ و نشر داد سخن می دهیم. درست است که قیمت بالای کتاب مانع بزرگی بر سر راه خرید کتاب است اما تمام دلایل نیست؛ چرا که همه ما بخش زیادی از درآمدمان را صرف خرید کالاها و خدمات لوکسی می کنیم که برای زندگی مان نه ضروری است و نه اهمیت و لزومی دارد. بنابراین ما اگر بخواهیم به راحتی می توانیم ماهانه حداقل یک کتاب خریداری کنیم اما ظاهرا نمی خواهیم زیرا نیازی به خرید کتاب نمی بینیم!
بزرگی می گفت اگر درآمد ماهیانه شما آنقدر هست که بخشی از آن را به تامین معاش روزمره خود، بخشی را به تهیه سرپناهی امن برای زندگی و بخشی را به پس انداز شخصی اختصاص دهید و هنوز آنقدر برای شما پول باقی مانده که یک جلد کتاب بخرید، شما انسان خوشبختی هستید! تقریبا همه ما این امکان را داریم اما خرید کتاب سهمی در سبد خانوار ما ندارد زیرا به اهمیت آن و تاثیر شگفت انگیز آن در کیفیت زندگی مان آگاه نیستیم و نیازی به آن احساس نمی کنیم. بنابراین آنقدر که خرید کالاها و خدمت لوکس برایمان جایگاه دارد، خرید کتاب جایی ندارد. آنقدر که خرید پوشاک برند، خرید لوازم آرایشی، صرف غذا در رستوران برایمان مهم است، رسیدگی به غذای روح برایمان اولویتی ندارد.

مشکل دیگر آن است که ما انسان های نسل فست فود و سرعت هستیم و توانایی تحمل و تلاش طولانی مدت برای رسیدن به دستاوردهای بزرگ آتی را نداریم. ما به علایق خود در لحظه توجه می کنیم و ترجیح می دهیم زمان آزادمان را به دیدن یک فیلم یا سریال حتی سطح پایین بگذرانیم، در صفحات دنیای مجازی به زندگی های یکدیگر سرک بکشیم و درصورت لزوم اطلاعات مورد نیازمان را در قالب جملات کوتاه از سایت های مختلف دریافت کنیم ولی کتابی نخوانیم. زیرا کتاب خواندن یعنی کلمه به کلمه، خط به خط، صفحه به صفحه پیش رفتن… .

دستاورد مطالعه کردن معمولا در لحظه عاید ما نمی شود بلکه زمان بیشتری می طلبد تا ما رشد سلول های مغزی، مقابله با افسردگی و اضطراب، جلوگیری از ابتلا به آلزایمر، افزایش سلامت روان، بهبود روابط، افزایش توانایی سخنوری، افزایش توان حل مسئله، درک بهتر جهان، امید به زندگی بیشتر و افزایش کیفیت زندگی و طول عمر بیشتر که نتیجه خط به خط خواندن کتاب های متعدد در طول زمان است را متوجه شویم!

جدای از بحث خرید کتاب، مشکل دیگری که در سرانه پایین مطالعه در ایران نقش مهمی دارد بحث خواندن کتاب است. بسیاری از ما علاقه به کتاب آنقدر داریم که حداقل ماهی یک کتاب تهیه کنیم و آن را به مجموعه کتاب های کتابخانه خود اضافه کنیم اما دریغ از مطالعه آن … .

مشکل مدیریت زمان و علاقه برای مطالعه کتاب داستان دیگری است که خود دلایل دیگری را پوشش می دهد. اینکه ما نمی توانیم 8 ساعت سوم روزانه مان را به نحوی مدیریت کنیم که در آن مطالعه نیز سهمی داشته باشد گاهی به عدم مدیریت زمان بر می گردد و گاهی به کمالگرایی ذاتی ما که دوست داریم هر کاری را در بهترین زمان ممکن و به بهترین شیوه انجام دهیم به همین دلیل هرگز زمان انجام آن فرا نمی رسد.

افراد کمالگرا دوست دارند زمان و شرایط برای انجام کامل و درست کاری که می خواهند انجام دهند فراهم باشد اما تجربه نشان می دهد هرگز آنچه می خواهند اتفاق نمی افتد. بنابراین برای گذر از این معضل لازم است دست از منتظر ماندن برداشته و برای قدم های کوچک خود احترام و ارزش قائل شوید. برای این کار لازم نیست خود را مجبور کنید هر روز در یک زمان مشخص در سکوت کامل و وجود شرایط عالی، یک کتاب را شروع کرده و به اتمام برسانید، فقط کافی است هر روز حداقل 15 دقیقه مطالعه کنید. این 15 دقیقه در هر زمان و شرایطی می تواند اتفاق بیفتد. در مترو، در ایستگاه اتوبوس، در مطب دکتری که ساعت ها باید منتظر بمانید و … .

نکته دیگری که در مطالعه نکردن ما می تواند بسیار تاثیرگذار باشد، سرعت پایین مطالعه و عدم تمرکز است که در بعضی افراد باعث ناامیدی و رها کردن مطالعه می شود. افراد وقتی آرام مطالعه می کنند، تمرکز کردن برایشان دشوار می شود بنابراین به سرعت مباحث را فراموش کرده و مجبور می شوند مدام به عقب برگشته و مطالب را چک کنند. همین امر سرعت مطالعه شان را بازهم کاهش می دهد.

نرم افزارها و تکنیک های آموزشی بسیاری برای افزایش سرعت مطالعه و بالابردن تمرکز در هنگام مطالعه وجود دارد که بسیاری از آن بی خبر هستند. اگر شما نیز جزو این دسته از افراد هستید به راحتی می توانید در اینترنت به جستجوی این تکنیک ها و نرم افزارها بپردازید تا از آن بهره ببرید. از سوی دیگر بهتر است بدانید گاهی این عدم تمرکز در نتیجه جذابیت نداشتن آن کتاب و فقدان انگیزه کافی برای مطالعه است. بنابراین به این نکته توجه کنید که نیازی نیست شما هرکتابی را که در دست می گیرید دوست داشته، به سرعت خوانده و به اتمام برسانید. شما می توانید دو کتاب متفاوت را برای خواندن انتخاب کنید و به مرور به زمینه های مورد علاقه تان در مطالعه پی برده و به سراغ مطالعه در سبک و موضوع مورد علاقه تان بروید. زیرا وقتی کتابی جذابیت لازم را برایتان داشته باشد، انگیزه لازم برای مطالعه آن در زمان کوتاه تر را پیدا خواهید کرد.

برای شروع ایجاد فرهنگ مطالعه، نکته مهم خواندن کتاب و تبدیل مطالعه به سبک زندگی تان است اما به مرور خواهید آموخت که کتاب خوب خواندن مهمتر از هر کتابی خواندن است اما گام های ابتدایی مطالعه به خواندن کتاب در موضوعات و سبک های مختلف اختصاص می یابد تا شما بتوانید حوزه های مورد علاقه تان را برای مطالعه پیدا کنید.

مترو، اتوبوس، تاکسی، اتاق های انتظار بیمارستان ها و ادارات و مطب پزشکان، صف های انتظار مترو و اتوبوس و… تمام مکان هایی که عده ای در آنجا به انتظار مانده اند، به ما چهره واقعی خود و فرهنگمان را نشان می دهد! بسیاری از افراد اهل مطالعه به جای آنکه خود را مقید کنند که در ساعات خاصی از روز در محلی با نور و آرامش مناسب نشسته و کتاب بخوانند، همیشه همراه خود یک کتاب دارند تا در هر فرصتی برای خواندن آن استفاده کرده و زمان های مرده و بلااستفاده شان را به زمان های لذت بخش و ارزشمندی برای یادگیری بیشتر تبدیل کنند. این عادت باعث می شود نیازی نباشد تا شما از تفریحات و فعالیت های مورد علاقه تان بکاهید و کتاب بخوانید. بلکه به شما کمک می کند زمانی که در مترو یا اتوبوس هستید یا در اداره یا مطبی به انتظار نشسته اید بجای آنکه مدام نگاهتان به ساعت باشد و لحظات دشوار انتظار را به سختی سپری کنید، زمانتان را به مطالعه کتاب مورد علاقه تان بگذرانید و از دشواری انتظار بکاهید.

فرهنگ آریایی فرهنگ اصالت و غرور و مهروزی است. فرهنگ نیکو گفتن و نیکو اندیشیدن و نیکو رفتار کردن است؛ اما امروز از آن چیزی جز ادعایش برایمان باقی نمانده است. چرا که آنقدر غرق ظواهر دنیای هزار رنگ بیرون شده ایم که از درون و رسالت خود به دور افتاده ایم. شاید اگر بتوان در میان این بحبوحه هزار رنگ راه نجاتی جست، آن را باید در میان ورق های کاغذی کتاب ها و بوی خوش کاغذهایی جست که به همت اهالی فرهنگ و دلسوزان این مرز و بوم تهیه و انتشار شده تا راهنمایی باشد به سوی جاده سعادت و خوشبختی.

کتاب این یار همیشه مهربانی که با ما از هر دری سخن می گوید تا بیاموزیم نیاز نیست تمام مسیرهای هموار و ناهموار را خود پشت سر بگذاریم بلکه می توان از تجربیات و دانش افرادی که پیش از ما این مسیر ها را طی کرده اند نیز بهره ببریم… کتاب و کتاب خوانی از جمله فعالیت های مهم و تاثیرگذاری است که می توان آن را بصورت عادتی سازنده در خود ایجاد و از اثرات مثبت آن را در بهبود کیفیت زندگی در بلند مدت بهره مند شد.

مسلما خانواده نقش مهمی در ایجاد چنین عادتی می تواند داشته باشد. والدینی که خود اهل مطالعه هستند باعث می شوند کودکانشان از همان ابتدای کودکی با کتاب و مطالعه خو بگیرند. اما این به این معنی نیست اگر ما در خانواده های اهل مطالعه رشد نکرده ایم، پس دیگر چاره ای نداریم و باید به همین شیوه ادامه مسیر دهیم. درست از همان نقطه ای که احساس نیاز کنیم و بدانیم لازم است عادات خود را تغییر داده و یا عادت جدیدی به نام مطالعه در سبک زندگی خود بگنجانیم، نقطه عطف زندگی مان می تواند رقم بخورد.

کافی است شما بخواهید و تصمیم بگیرید که فردایتان با امروزتان متفاوت باشد، آنگاه می توانید با آغاز مطالعه کتاب های ارزشمندی که روح را صیقل داده و سلامت جسمتان را به همراه دارد، گام های ابتدایی را برای تغییر سبک زندگی تان بردارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *