انتخاب هدف مناسب، رمز دستیابی به هدف

انتخاب هدف مناسب، رمز دستیابی به هدف

همه ما در دوره های متفاوت زندگی مان، انتخاب هدف مناسب، هدف گذاری و برنامه ریزی برای کسب آن هدف ها و گاهی بعد از مدتی رها کردن آن هدف ها را تجربه کرده ایم. اگر به گذشته مان نگاه کنیم متوجه می شویم کارهای زیادی را شروع کرده و نیمه کاره رها کرده ایم.

گاهی دلیل این امر را به پای بی ارادگی و تنبلی می گذاریم؛ گاهی خودمان را بابت این فهرست کارهای ناتمام سرزنش می کنیم و گاهی از خودمان آنقدر نا امید می شویم که دیگر سراغ انجام هیچ کار و یا کسب هیچ هدفی نمی رویم.

در مسیر رسیدن به اهداف و رها نکردن هدف ها، توجه به نکته های بسیاری لازم است. ما می دانیم تنها عامل رها کردن یک هدف، تنبلی، بی ارادگی یا بی انگیزه بودن نیست.

هدف ها همان خواسته های ما هستند که ما برای رسیدن به آن ها برنامه ریزی می کنیم و امید داریم با کسب آن ها، زندگی مان زیباتر پیش رود و بیشتر از موفقیت هایمان لذت ببریم. اما در واقعیت هدف های بسیاری را ناتمام رها کرده ایم و از هدفی به هدف دیگر پریده ایم.

پرونده کارهای ناتمام و هدف های رها شده ما هر روز و هر ماه و هرسال پربارتر می شود و این اتفاق خودباوری و اعتماد به نفس ما را به شدت به چالش می کشد. آنقدر که بعد از مدتی به این نتیجه می رسیم که من ضعیفم، من بی اراده ام، من نمی توانم هیچ کاری را کامل و تا انتها انجام دهم، من از عهده انجام این همه کار ناتمام برنمی آیم، و… .

در مقاله ” آیا بی ارادگی عامل افزایش فهرست کارهای ناتمام من است؟ “، به بررسی یکی از دلایل رها کردن هدف پرداخته ایم و اشاره می کنیم که بسیاری از ما صبوری لازم برای رسیدن به یک هدف را نداریم به همین دلیل تلاش طولانی مدت برای رسیدن به یک مزیت در آینده نمی تواند ما را اقناع کند؛ پس آن هدف را رها می کنیم. در این مطلب به دنبال بررسی دلایل دیگری برای این امر هستیم.

هدف مناسب و تقویت انگیزه

بررسی دلایل رها کردن کارها و هدف ها، ما را به این مطلب می رساند که در بسیاری موارد داشتن یا نداشتن انگیزه، همان حلقه گمشده مابین اهداف کسب شده و اهداف رها شده است. شاید بگویید در بسیاری از هدف هایتان انگیزه کافی برای تلاش داشتید اما باز هم آن هدف را پس از مدتی پیگیری رها کرده اید.

لازم است توجه شما را به این مطلب بسیار مهم جلب کنم که تنها داشتن انگیزه نمی تواند ما را در این مسیر یاری کند. مهم ترین نکته در مبحث انگیزه، داشتن انگیزه درونی برای رسیدن به یک هدف است! نکته ای که بسیاری افراد آن را نمی دانند و یا به آن توجه کافی نمی کنند.

اگر در زمان هدف گذاری، افراد یک هدف مناسب انتخاب کنند و بتوانند آن هدف را به انگیزه های درونی خود ارتباط دهند مسلما تاثیر بیشتری در پیگیری آن اهداف و به سرانجام رساندن آن خواهد داشت.

اگر انگیزه شما از تلاش برای کاهش وزن، فقط جلب رضایت همسر، خلاص شدن از سرزنش های همسر و یا رهایی از نگاه دیگران باشد، شما خیلی زود از رژیم سخت و تمرینات منظم ورزشی تان خسته شده و از انجام آن ها دست خواهید کشید چون آن هدف را به انگیزه های بیرونی ارتباط داده اید.

اما اگر هدف کاهش وزن را به بالارفتن اعتماد به نفس، کسب سلامتی از دست رفته تان، و یا رسیدن به اندام ایده آل خودتان ارتباط دهید، تلاش بیشتری برای کسب آن هدف انجام خواهید داد.

نکته دیگری که در کسب اهداف و رها نکردن آن می تواند به ما کمک کند آن است که هدف را به درستی انتخاب کرده باشید؛ یعنی آن هدف مناسب شما، متناسب شرایط شما، و در راستای ارزش های اصیل وجود شما باشد.

گاهی دیده می شود افراد هدف مناسب خود را انتخاب نمی کنند، بلکه اهدافشان را بر اساس تقلید از اهداف دیگران انتخاب می کنند و بعد از مدت کوتاهی آن را رها می کنند. مثلا چون دوست شما قصد مهاجرت به خارج کشور را دارد شما نیز وسوسه شده و تصمیم به مهاجرت می گیرید؛ بنابراین گام به گام با دوستتان به کلاس زبان رفته و چندی بعد خسته شده و آن را رها می کنید.

در مواردی نیز افراد در شرایطی که هیجان بر آن ها غالب است اقدام به انتخاب اهدافی می کنند که بعد از کاهش آن هیجان، تمایلی برای پیگیری آن هدف ندارند؛ به عنوان مثال وقتی به کنسرت می روید از مشاهده هنر نوازندگان هیجان زده شده و روز بعد به کلاس موسیقی رفته و برای یادگیری موسیقی ثبت نام می کنید اما در کمتر از یک ماه سختی فرآیند نت خوانی و درست نوازی هیجان شما را کاهش داده و آن هدف را ها می کنید.

گاهی نیز افراد هدف یا اهدافی را انتخاب می کنند که هدف مناسب مسیر زندگی آن ها نیستند؛ پس در جایی رها می شوند. مثلا یک هنرمند فکر می کند اگر یک دوره دانشگاهی مدیریت بخواند بهتر می تواند دارایی کسب و آن را سرمایه گذاری کند؛ اما کمی بعد از شروع دانشگاه، سختی مباحث مدیریتی او را نا امید کرده و دانشگاه را رها می کند.

همچنین گاهی اهدافی انتخاب می شود که در تعارض با ارزش ها و باورهای درونی افراد است و پس از مدتی افراد از آن اهداف دست می کشند. مثلا کسی که ارزش مهمش حفظ کانون خانواده است تصمیم به مهاجرت می گیرد؛ این فرد کمی بعد از گام برداشتن در این مسیر دچار تعارض شده و انرژی روانی زیادی را از دست داده و نهایتا دست از هدف خود می کشد.

در تمام این موارد و مواردی از این دست، اگر این افراد اهدافشان را حتی رها نکنند باز هم در زمان رسیدن به آن احساس رضایت و خشنودی نخواهند داشت. همچنین در مواردی که اینگونه اهداف، رها می شوند اگر این افراد را بی پشتکار، کاهل، بی اراده و بی تلاش بنامیم خطا کرده ایم؛ زیرا دلیل رها شدن این اهداف پشتکار نداشتن افراد نبوده و نیست؛ بلکه اشتباه در انتخاب هدف و عدم انتخاب هدف مناسب، دلیل اصلی رها کردن هدف است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *