تاب آوری داشته باشید و از خاکستر ناملایمات دوباره سر برآورید

تاب آوری داشته باشید و از خاکستر ناملایمات دوباره سر برآورید

فرآیند سازگاری خوب با استرس ها، دشواری ها، موانع و هر آنچه که انسان و زندگی انسانی را به نوعی تهدید می کند را تاب آوری گویند. زلزله، آتش سوزی، سیل، طلاق و جدایی، از دست دادن شغل، بیماری، از دست دادن عزیزان، تصادف، قطع اندام های بدن و… وقتی رخ دهد، همه افراد ابتدا دچار درد های عظیم روانی و به دنبال آن مشکلات جسمانی می شوند، اما قرار نیست زندگی متوقف شود.

زندگی در جریان است. روز از پی شب و شب از پی روز می دود. گذر روز ها به ما هشدار می دهد زندگی می گذرد، تو چرا نشسته ای؟ می توانی تا همیشه در سوگ وغم از دست داده هایت باقی بمانی و عمر ارزشمند را بیهوده بگذرانی، اما زندگی هیچ گاه در طی این سفر، منتظر همسفر نمی ماند. بنابراین این تو هستی که از قطار زندگی جا می مانی و دور و دورتر می شوی. زندگی یعنی زنده ماندن. نشانه زنده مانی حیات، کوشش، تحرک و امید است. به قول هوشنگ ابتهاج، «بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند رونده باش/ امید هیچ معجزی ز مرده نیست زنده باش!»

این انتخاب توست!

هنگام مواجهه با تلخ کامی های ناگزیر زندگی می توانی زندگی را رها کرده، در کنج عزلت به انتظار مرگ زمانت را به انتها برسانی یا می توانی بعد از مدتی سوگواری برای دردهایت، برخیزی و معنای جدیدی به زندگی ات بدهی. این انتخاب توست که از خویشتن خویش چه بارویی پی افکنی!

فرآیند سازگاری خوب با استرس ها، دشواری ها، موانع و هر آنچه که انسان و زندگی انسانی را به نوعی تهدید می کند را تاب آوری گویند. به بیان دیگر تاب آوری چگونگی کنار آمدن افراد با سختی ها و مشکلاتی است که آن ها را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. مانند مرگ عزیزان، از دست دادن شغل، بیماری و… اینکه افراد بعد از مقابله با این رویداد های سخت و بعضاً غیر قابل کنترل زندگی چگونه می توانند آن را پشت سر گذاشته و قوی تر از قبل، به شیوه زندگی گذشته خود برگردند.

تاب آوری توانایی بازگشت به زندگی اولیه، پذیرش شرایط جدید و آغاز روال یک زندگی جدید است بدون عصبی بودن، تحریک پذیری، افسردگی، اضطراب، اجتناب از مشکلات، ناامیدی و… سازگاری و تطابق با شرایط جدید و دستیابی به موفقیت های خانوادگی، اجتماعی، حرفه ای و تحصیلی به رغم پشت سر گذاشتن دشواری های خاص زندگی.

زندگی برکه ای آرام نیست

همه ما در زندگی با رویداد هایی مواجه می شویم که گاهی تحت کنترل و اراده ما بوده و گاه تحت کنترل ما نیستند، اما به نحوی زندگی، سلامت و حتی جان ما را تهدید می کنند، مانند حوادث طبیعی، سیل، طوفان، زلزله و… که ممکن است به از دست دادن عزیزان و اطرافیان مان منجر شود یا حوادث غیرطبیعی مانند از دست دادن شغل، طلاق، دوری از عزیزان، بیماری، تصادف و… این ها همه بخشی از روح سرزنده زندگی است چراکه زندگی مانند یک برکه آرام نیست که گاهی نسیمی یا پرتاب سنگریزه ای کمی تلاطم در سطح آن ایجاد کند.

زندگی مانند جریان رودی خروشان است که گاه مسیرش را با آرامش در دشتی پهناور و گاه با تلاطم هایی عمیق در دل کوهستان طی می کند، با قدرت سر به سنگ می کوبد، اما مسیر خود را از میان تخته سنگ ها باز می کند تا به دریا، اقیانوس و به عبارتی به کمال و ذات هستی پیوند خورد. در مسیر پر جوش و خروش رودخانه زندگی، همه ما نیاز داریم توانی برای گذشتن از موانع کوچک و بزرگ این مسیر داشته باشیم، اما آنچه مسلم است این که افراد در مقابل این رویداد ها واکنش های یکسانی نشان نمی دهند.

چگونه می توان ققنوسی بود که…؟

بسیاری از افراد در زمان مواجهه با اتفاقات ناگوار زندگی به این می اندیشند که چگونه می توانند ققنوسی باشند که از خاکستر آتش سر درمی آورد؟ این افراد معتقدند هیچ رویدادی نمی تواند مانعی بر سر راه اهداف شان و خوب زندگی کردن شان باشد بنابراین با قدرت از موانع بی شمار عبور می کنند و با هر بار گذر از دشواری های زندگی، پرقدرت تر از پیش می شوند.

این افراد هربار که با فقدان و از دست دادنی روبه رو می شوند، به جای چرایی ها به چگونگی ها می اندیشند و از خود می پرسند: «چگونه می توانم این مشکل را به پله ای برای صعود تبدیل کنم؟»، «چگونه می توانم معنای مثبتی در دل این رویداد تلخ بیابم؟»، «چگونه می توانم با وجود این درد، بیماری، فقدان، انسان بهتری باشم؟»، «چگونه می توانم دوباره برخیزم و از دل این درد، قوی تر و سربلندتر بیرون آیم؟» در مقابل افرادی هستند که تاب تحمل مشکلات و رویداد های تلخ زندگی را نداشته و هربار که با بیماری یا از دست دادنی روبه رو می شوند یا سعی می کنند از آن فرار کنند یا با پرسیدن سؤال هایی مانند «چرا باید این اتفاق می افتاد؟»، «چرا من؟»، «چرا این قدر بدبخت و بد شانسم؟» و «چرا همه این مشکلات باید بر سر من آوار شود»؟ بیش از پیش درگیر آن مشکل می شوند.

قربانیان تصمیم های دنیا و دیگران!

آنان هنگام رویارویی با مشکلات، احساس تنهایی و بی پناهی می کنند. ذهن شان توان تجزیه و تحلیل شرایط را ندارد و آن قدر آن رویداد را بزرگ کرده و فاجعه اندیشی می کنند که حتی جرئت فکر کردن به راه حل و چگونگی عبور از آن موانع را نیز ندارند. خود را در مقابل مشکلات و دشواری های زندگی تنها و بی تکیه گاه دیده و خود را قربانی تصمیم های دنیا و دیگران می دانند. گویی هیچ اختیاری از خود و کنترلی بر زندگی شان ندارند.

بنابراین به خاطر شرایط و موقعیتی که در آن قرار دارند، هم خود و هم دیگران را سرزنش می کنند و مدام به دنبال مقصر می گردند. این شیوه تفکر و نگرش منفی ای که به زندگی دارند باعث شده احساس کنند در جریان زندگی عروسک خیمه شب بازی هستند و کنترل شان به دست دیگران است. افسردگی، دلمردگی، بی انگیزگی، ناامیدی، اضطراب و ترس های فراون آن ها را در کمترین و کوچک ترین جایگاه روانی و اجتماعی مدفون کرده است.

فکر می کنند روزگار با آن ها چپ افتاده!

شاید بتوان گفت یکی از تفاوت های اساسی این دو گروه در شیوه نگرش آن ها به مشکلات زندگی و سؤالاتی است که از خود می پرسند. آن ها از یک سو فکر می کنند زندگی خوب یعنی زندگی بی مشکل! گویی در زمان آفرینش کسی این تعهد را به آنان داده که قرار است همه چیز باب میل شان پیش رود! پس برای زندگی شان برنامه ریزی هایی بدون در نظر گرفتن احتمالات کرده اند که اگر مانعی بر سر راه شان بیاید، دست از تلاش می کشند.

به همین دلیل مشکلات را نشانه ای از بدبختی، شوربختی، بدشانسی و چپ افتادن روزگار با خود می دانند و از سوی دیگر وقتی با رویداد تلخی روبه رو می شوند با پرسیدن سؤالات اشتباه از خود، بیشتر غرق مشکل شده و مانند فردی که در باتلاق دست و پا می زند، بیشتر به عمق تیرگی ها می روند. بد نیست بدانیم پرسیدن سؤال های خوب و مناسب می تواند چراغ پرنوری باشد که شب تاریک غصه را که بی سحر به نظر می رسد، برایمان روشن و پرنور کند.

تاب آوری خصوصیتی ژنتیکی یا ارثی نیست

افرادی با تاب آوری بالا می دانند که ما هیچ گاه نمی توانیم پاسخی برای تمام چرایی هایمان دریابیم، اما می توانیم با اندیشیدن به چگونگی ها، مسئولیت تغییر را بر عهده گرفته و مسئولانه زندگی جدیدی برای خود بیافرینیم. خبر خوب آنکه تاب آوری یک خصوصیت ژنتیکی یا ارثی نیست که انتظار داشته باشیم از طریق ژن های مان به ما منتقل شود، بلکه یک خصوصیت و مهارت کاملاً اکتسابی است که طرز تفکر، نگاه ما به زندگی، مهارت ها و تجربیات مان آن را برای ما به ارمغان می آورد. بنابراین ما می توانیم به وسیله آموزش، یادگیری، تمرین و تجربه آن را کسب کرده و در خود ارتقا دهیم.

تاب آوری مهارتی است که خوشبختانه می توان آن را پرورش داده، تقویت کرد و با هر بار رویارویی با رویدادی استرس آور و سخت در روند زندگی، آن را بهبود بخشید. این خصوصیت به ما کمک می کند تا بتوانیم احساسات و هیجانات مثبتی مانند احساس تعلق و پیوند داشتن و دوستی با دیگران، برخورداری از روابط اجتماعی مطلوب، نگرش مثبت و امیدوارانه داشتن به دنیا و دیگران را تجربه کنیم.

تاب آور ها از حوادث فاجعه نمی سازند

توانایی تاب آوری همان طور که به افراد کمک می کند تا بهتر از سایرین بر دشواری های زندگی فائق آیند، به آن ها کمک می کند که آن تجارب تلخ را به تجربه هایی مفید، مثبت و سازنده نیز تبدیل کنند. به بیانی دیگر تاب آوری هم در گذر از موانع زندگی به افراد کمک می کند و هم در تغییر نگرش افراد نسبت به آن موانع. افرادی که تاب آوری مطلوبی را در خود پرورش داده اند در برابر رویداد ها و حوادث زندگی، انعطاف پذیر هستند و در زمان کمتری توان خود را برای بازیابی و ترمیم ضربه ها و آسیب های روانی که بر جسم و روان شان وارد شده، پذیرش و آغازی دوباره به کار می گیرند.

افرادی که تاب آوری را به عنوان یک سرمایه روانی ارزشمند درون خود دارند، افرادی هستند که احساس ارزشمندی می کنند. یعنی توانایی ها و نقاط قوت خود را شناخته و نقاط ضعف شان را پذیرفته اند و برای خود، خواسته ها و داشته هایشان احترام قائل هستند. بنابراین در مواقع مورد نیاز به جای فاجعه ساختن از حوادث، به توانایی هایشان برای حل و عبور از بحران اعتماد می کنند.

تاب آور ها انعطاف پذیرترند

تاب آور ها به جای تمرکز بر مشکل و تلاش برای رفع کردن و اجتناب کردن از آن، بر یافتن راه حل برای حل مسئله برمی آیند، چون به راحتی می توانند ذهن انتقادگر خود را خاموش کرده و به جای ارزیابی واقعه و به دنبال چرایی ها گشتن، با انعطاف پذیری بیشتر به دنبال راه حل های ممکن برای گذر از آن برآیند. این افراد مهارت های اجتماعی و روابط گسترده تری دارند و بیشتر از دیگران می توانند در روابط سالم و شاد حضور داشته و از بودن در کنار افراد لذت ببرند. چون انعطاف پذیری و قدرت پذیرش بیشتری داشته و می توانند بهتر به دیگران گوش دهند.

آنان شبکه قدرتمندی از دوستان و حمایت های اجتماعی دارند که در زمان مواجهه با رویدادی آسیب زا می توانند از مشورت، راهنمایی و حمایت های همه جانبه آن ها بهره مند شوند. این گروه از افراد هدفمندتر، باانگیزه تر و امیدوارتر از دیگران هستند، چون به توانایی خود برای کنترل شرایط دشوار اطمینان داشته، خواسته ها و اهداف شان را می شناسند و برای رسیدن به اهداف شان تلاش می کنند.

آن ها درگیر گذشته و اتفاقات دردناک آن نیستند و از رویداد های گذشته تجربه ای اندوخته و با خود به اکنون می آورند تا از آن بهره جویند. آن ها خود را مسئول زندگی و شرایط شان می دانند و به خاطر مشکلات شان دست به سرزنش دیگران نمی زنند. آنان معنای سازنده ای برای زندگی خود دارند و تمام این ها باعث تاب آوری بیشتر در شرایط دشوار است.

پژوهش ها نشان داده است از میان تمام عوامل گفته شده داشتن روابط غنی و مطلوب با دیگران مهم ترین تأثیر را در افزایش تاب آوری افراد دارد. برخورداری از روابط اجتماعی سالم و سازنده از منابع حمایتی ارزنده ای است که به وسیله آن افراد در شرایط دشوار زندگی می توانند با اعتماد و یاری جستن از آن خود را به سرعت بازیابی و ترمیم کرده و به زندگی عادی برگردند.

برای افزایش و تقویت این مهارت ارزشمند در خود، هرگاه در شرایط بسیار دشوار قرار می گیرید، فقط کافی است به جای تمرکز بر مشکل و فاجعه انگاری، کمی آرام گرفته و این سؤالات را از خود بپرسید و به خود کمک کنید تا با حال خوب و انرژی بیشتری برخاسته و برای عبور از بحران، به گام های مؤثر فرآیند حل مسئله وارد شوید:

۱. در این مشکل چه فرصتی وجود دارد که می توانم از آن به عنوان جنبه مثبت این اتفاق یاد کنم؟
۲. در این شرایط بحرانی، چه کاری می توانم انجام دهم که ضرر ها و آسیب های وارده را کاهش دهم؟
۳. چه افرادی هستند که برای گذر از این مانع می توانم از حمایت آنان برخوردار شوم؟

منبع : جوان آنلاین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *