چرایی و چگونگی افزایش تاب آوری

چرایی و چگونگی افزایش تاب آوری

فرآیند سازگاری خوب با استرس ها، دشواری ها، موانع، و هرآنچه که انسان و زندگی انسانی را به نوعی تهدید می کند را تاب آوری گویند. به بیان دیگر تاب آوری چگونگی کنار آمدن افراد با سختی ها و مشکلاتی است که آن ها را به شدت تحت تاثیر قرار داده است مانند مرگ عزیزان، از دست دادن شغل، بیماری و… اینکه افراد بعد از مقابله با این رویدادها سخت و بعضاً غیرقابل کنترل زندگی چگونه می توانند آن را پشت سر گذاشته و قوی تر از قبل، به شیوه زندگی گذشته خود برگردند.

تاب آوری توانایی بازگشت به زندگی اولیه، پذیرش شرایط جدید و آغاز روال یک زندگی جدید است بدون عصبی بودن، تحریک پذیری، افسردگی، اضطراب، اجتناب از مشکلات، ناامیدی و… سازگاری و تطابق با شرایط جدید و دستیابی به موفقیت های خانوادگی، اجتماعی، حرفه ای و تحصیلی علیرغم پشت سر گذاشتن دشواری های خاص زندگی.

زلزله، آتش سوزی، سیل، طلاق و جدایی، از دست دادن شغل، بیماری، از دست دادن عزیزان، تصادف، قطع اندام های بدن و…. وقتی آن اتفاق رخ دهد، همه افراد ابتدا دچار دردهای عظیم روانی و به دنبال آن مشکلات جسمانی می شوند اما قرار نیست زندگی متوقف شود. زندگی در جریان است. روز از پی شب و شب از پی روز می دود. گذر روزها به ما هشدار می دهد: زندگی می گذرد تو چرا نشسته ای؟ می توانی تا همیشه در سوگ و غم از دست داده هایت باقی بمانی و عمر ارزشمند را بیهوده بگذرانی اما زندگی هیچگاه در طی این سفر، منتظر همسفر نمی ماند. بنابراین این تو هستی که از قطار زندگی جا می مانی و دور و دور تر می شوی. زندگی یعنی زنده ماندن. نشانه زنده مانی حیات، کوشش، تحرک و امید است، بقول هوشنگ ابتهاج: بسان رود كه در نشيب دره سر به سنگ ميزند رونده باش/ اميد هيچ معجزی ز مرده نيست زنده باش!

در هنگام مواجهه با تلخ کامی های ناگزیر زندگی می توانی مانند مردگان زندگی را رها کرده، در کنج عزلت به انتظار مرگ زمانت را به انتها برسانی و یا می توانی بعد از مدتی سوگواری برای دردهایت، برخیزی و معنای جدیدی به زندگیت بدهی. این انتخاب توست که از خویشتن خویش چه بارویی پی افکنی!

همه ما در زندگی با رویدادهایی مواجه می شویم که گاهی تحت کنترل و اراده ما بوده و گاه تحت کنترل ما نیستند اما به نحوی زندگی، سلامت و حتی جان ما را تهدید می کنند، مانند حوادث طبیعی، سیل، طوفان، زلزله که ممکن است به از دست دادن عزیزان و اطرافیانمان منجر شود، و یا حوادثی غیرطبیعی مانند از دست دادن شغل، طلاق، دوری از عزیزان، بیماری، تصادفات و.. و این ها همه بخشی از روح سرزنده زندگی است. چرا که زندگی مانند یک برکه آرام نیست که گاهی نسیمی یا پرتاب سنگ ریزه ای کمی تلاطم در سطح آن ایجاد کند.

زندگی مانند جریان رودی خروشان است که گاه مسیرش را با آرامش در دشتی پهناور و گاه با تلاطم هایی عمیق در دل کوهستان طی می کند، با قدرت سر به سنگ می کوبد اما مسیر خود را از میان تخته سنگ ها باز می کند تا به دریا، اقیانوس و به عبارتی به کمال و ذات هستی پیوند خورد. در مسیر پر جوش و خروش رودخانه زندگی، همه ما نیاز داریم توانی برای گذشتن از موانع کوچک و بزرگ این مسیر داشته باشیم. اما آنچه مسلم است آن است که افراد در مقابل این رویدادها واکنش های یکسانی نشان نمی دهند.

بسیاری از افراد در زمان مواجهه با اتفاقات ناگوار زندگی به این می اندیشند که چگونه می توانند ققنوسی باشند که از خاکستر آتش سر بر می آورد؟ این افراد معتقدند که هیچ رویدادی نمی تواند مانعی بر سر راه اهدافشان و خوب زندگی کردنشان باشد، بنابراین با قدرت از موانع بیشمار عبور می کنند و با هر بار گذر از دشواری های زندگی، پرقدرت تر از پیش می شوند. این افراد هربار که با فقدان و از دست دادنی روبرو می شوند به جای چرایی ها به چگونگی ها می اندیشند و از خود می پرسند:

چگونه می توانم این مشکل را به پله ای برای صعود تبدیل کنم؟

چگونه می توانم معنای مثبتی در دل این رویداد تلخ بیابم؟

چگونه می توانم با وجود این درد، بیماری، فقدان، انسان بهتری باشم؟

چگونه می توانم دوباره برخیزم و از دل این درد، قوی تر و سربلند تر بیرون آیم؟

در مقابل افرادی هستند که تاب تحمل مشکلات و رویدادهای تلخ زندگی را نداشته و هر بار که با بیماری و یا از دست دادنی روبرو می شوند یا سعی می کنند از آن فرار کنند و یا با پرسیدن سئوال هایی مانند:

چرا باید این اتفاق می افتاد؟ چرا من؟ چرا اینقدر بدبخت و بدشانسم؟ چرا همه این مشکلات باید برسر من آوار شود؟

بیش از پیش درگیر آن مشکل می شوند. آنان به هنگام رویارویی با مشکلات، احساس تنهایی و بی پناهی می کنند. ذهن شان توان تجزیه و تحلیل کردن شرایط را ندارد و آنقدر آن رویداد را بزرگ کرده و فاجعه اندیشی می کنند که حتی جرات فکر کردن به راه حل و چگونگی عبور از آن موانع را نیز ندارند. خود را در مقابل مشکلات و دشواری های زندگی زبون، تنها، و بی تکیه گاه دیده و خودشان را قربانی تصمیمات دنیا و دیگران می دانند گویی هیچ اختیاری از خود و کنترلی بر زندگیشان ندارند.

بنابراین بخاطر شرایط و موقعیتی که در آن قرار دارند، هم خود و هم دیگران را سرزنش می کنند و مدام به دنبال مقصر می گردند. این شیوه تفکر و نگرش منفی ای که به زندگی دارند باعث شده احساس کنند در جریان زندگی عروسک خیمه شب بازی هستند و کنترلشان به دست دیگران است. افسردگی، دلمردگی، بی انگیزگی، ناامیدی، اضطراب و ترس های فراون آن ها را در کمترین و کوچکترین جایگاه روانی و اجتماعی مدفون کرده است.

شاید بتوان گفت یکی از تفاوت های اساسی این دو گروه در شیوه نگرش آن ها به مشکلات زندگی و سئوالاتی است که از خود می پرسند. آن ها از یک سو فکر می کنند زندگی خوب یعنی زندگی بی مشکل! گویی در زمان آفرینش کسی این تعهد را به آنان داده است که قرار است هم چیز باب میلشان پیش رود؛ پس برای زندگی شان برنامه ریزی هایی بدون در نظر گرفتن احتمالات کرده اند که اگر مانعی بر سر راه شان بیاید، دست از تلاش می کشند. به همین دلیل مشکلات را نشانه ای از بدبختی، شوربختی، بدشانسی و چپ افتادن روزگار با خود می دانند و از سوی دیگر وقتی با رویداد تلخی روبرو می شوند با پرسیدن سوالات اشتباه از خود، بیشتر غرق مشکل شده و مانند فردی که در باتلاق دست و پا می زند، بیشتر به عمق تیرگی ها می روند.

خوب است بدانیم پرسیدن سئوال های خوب و مناسب می تواند چراغ پرنوری باشد که شب تاریک غصه را که بی سحر به نظر می رسد، برایمان روشن و پرنور کند. افرادی با تاب آوری بالا می دانند که ما هیچگاه نمی توانیم پاسخی برای تمام چرایی هایمان دریابیم اما می توانیم با اندیشیدن به چگونگی ها، مسئولیت تغییر را بر عهده گرفته و مسئولانه زندگی جدیدی برای خود بیافرینیم.

خبر خوب آنکه تاب آوری یک خصوصیت ژنتیکی و یا ارثی نیست که انتظار داشته باشیم از طریق ژن هایمان به ما منتقل شود، بلکه یک خصوصیت و مهارت کاملا اکتسابی است که طرز تفکر، نگاه ما به زندگی، مهارت ها و تجربیاتمان آن را برای ما به ارمغان می آورد. بنابراین ما می توانیم به وسیله آموزش، یادگیری، تمرین و تجربه آن را کسب کرده و در خود ارتقاء دهیم.

تاب آوری مهارتی است که خوشبختانه می توان آن را پرورش داده، تقویت کرد و با هر بار رویارویی با رویدادی استرس آور و سخت در روند زندگی، آن را بهبود بخشید. این خصوصیت به ما کمک می کند تا بتوانیم احساسات و هیجانات مثبتی مانند احساس تعلق و پیوند داشتن و دوستی با دیگران، برخورداری از روابط اجتماعی مطلوب، نگرش مثبت و امیدوارانه داشتن به دنیا و دیگران را تجربه کنیم. توانایی تاب آوری همانطور که به افراد کمک می کند تا بهتر از سایرین بر دشواری های زندگی فائق آیند، به آن ها کمک می کند که آن تجارب تلخ را به تجربه هایی مفید، مثبت و سازنده نیز تبدیل کنند. به بیانی دیگر تاب آوری هم در گذر از موانع زندگی به افراد کمک می کند و هم در تغییر نگرش افراد نسبت به آن موانع.

افرادی که تاب آوری مطلوبی را در خود پرورش داده اند در برابر رویدادها و حوادث زندگی، انعطاف پذیر هستند و در زمان کمتری توان خود را برای بازیابی و ترمیم ضربه ها و آسیب های روانی که بر جسم و روانشان وارد شده، پذیرش و آغازی دوباره به کار می گیرند.

افرادی که تاب آوری را به عنوان یک سرمایه روانی ارزشمند درون خود دارند، افرادی هستند که احساس ارزشمندی می کنند یعنی توانایی ها و نقاط قوت خود را شناخته و نقاط ضعفشان را پذیرفته اند و برای خود، خواسته ها و داشته هایشان احترام قائل هستند.

بنابراین در مواقع مورد نیاز بجای فاجعه ساختن از حوادث، به توانایی هایشان برای حل و عبور از بحران اعتماد می کنند. آن ها بجای تمرکز بر مشکل و تلاش برای رفع کردن و اجتناب کردن از آن، بر یافتن راه حل برای حل مسئله بر می آیند زیرا به راحتی می توانند ذهن انتقادگر خود را خاموش کرده و بجای ارزیابی واقعه و به دنبال چرایی ها گشتن، با انعطاف پذیری بیشتر به دنبال راه حل های ممکن برای گذر از آن برآیند.

این افراد مهارت های اجتماعی و روابط گسترده تری دارند و بیشتر از دیگران می توانند در روابط سالم و شاد حضور داشته و از بودن در کنار افراد لذت ببرند زیرا انعطاف پذیری و قدرت پذیرش بیشتری داشته و می توانند بهتر به دیگران گوش دهند. آنان شبکه قدرتمندی از دوستان و حمایت های اجتماعی دارند که در زمان مواجهه با رویدادی آسیب زا می توانند از مشورت، راهنمایی و حمایت های همه جانبه آنان بهره مند شوند.

این گروه از افراد هدفمندتر، با انگیزه تر و امیدوارتر از دیگران هستند زیرا به توانایی خود برای کنترل شرایط دشوار اطمینان داشته، خواسته ها و اهدافشان را می شناسند و برای رسیدن به اهدافشان تلاش می کنند. اینان درگیر گذشته و اتفاقات دردناک آن نیستند و از رویدادهای گذشته تجربه ای اندوخته و با خود به اکنون می آورند تا از آن بهره جویند. آن ها خود را مسئول زندگی و شرایط شان می دانند و بخاطر مشکلاتشان دست به سرزنش دیگران نمی زنند. آنان معنای سازنده ای برای زندگی خود دارند و تمام این ها باعث تاب آوری بیشتر در شرایط دشوار است. پژوهش ها نشان داده است از میان تمام عوامل گفته شده داشتن روابط غنی و مطلوب با دیگران مهمترین تاثیر را در افزایش تاب آوری افراد دارد. برخورداری از روابط اجتماعی سالم و سازنده از منابع حمایتی ارزنده ای است که به وسیله آن افراد در شرایط دشوار زندگی می توانند با اعتماد و یاری جستن از آن خود را به سرعت بازیابی و ترمیم کرده و به زندگی عادی برگردند.

عوامل افزایش تاب آوری

عوامل زیادی وجود دارند که در صورت برخورداری از آن ها می توان تاب آوری را افزایش داد و تمام این ها مهارت هایی است که با یادگیری و تمرین می توان اکتساب کرد. این عوامل عبارتند از:

  • داشتن تفکر مثبت به زندگی؛
  • برخورداری از روابط خانوادگی و دوستانه مطلوب؛
  • داشتن احساس مورد دوست داشته شدن قرار گرفتن از سمت عزیزان؛
  • شناخت توانایی ها، نقاط قوت و اعتماد به آن؛
  • قدرت مدیریت هیجانات و احساسات؛
  • توانایی تصمیم گیری عقلانی و نه هیجانی؛
  • داشتن مهارت حل مسئله؛
  • احساس کنترل داشتن بر زندگی و نه قربانی شرایط بودن؛
  • داشتن خواب، استراحت و تغذیه مناسب؛
  • توانایی مدیریت استرس ها و عدم استفاده از راهبردهای مقابله ای مضر مانند اعتیاد به مواد مخدر، سیگار، کار و …؛
  • داشتن روحیه شوخ طبعی، شادمانی و برنامه ریزی برای داشتن لحظاتی شاد و انجام تفریحات مطلوب؛
  • پرورش دیدگاه نوع دوستی، حمایتگری و یاری رساندن به دیگران؛
  • توانایی استفاده از حمایت های اجتماعی؛
  • توانایی در نظر گرفتن احتمالات در زندگی و نه برنامه ریزی دقیقی که در صورت برهم خوردن آن، فرد دچار مشکل شود؛
  • داشتن معنایی مثبت برای زندگی که با وجود دشواری ها، برای فرد امیدبخش و انگیزه دهنده باشد؛
  • داشتن هدف هایی ارزشمند در زندگی.

بسیاری از انسان ها نمی دانند چه چیزی به آن ها کمک می کند که سلامت روان و خشنودی بیشتری از زندگی داشته باشند. اکثرا افراد فکر می کنند برای داشتن احساسات مثبت و رضایت از زندگی نیاز به پول و درآمد بیشتر دارند. بنابراین بیشتر کار می کنند و به همان نسبت بیشتر از رضایتمندی و حال خوب فاصله می گیرند.

همه ما بارها در جامعه افراد سرمایه داری را دیده ایم که با وجود داشتن پول زیاد از شادمانی و حال خوب برخوردار نیستند. بر اساس تجربیات می توانیم ببینیم داشتن درآمد بیشتر ما را به زندگی شاداب تر و رضایتمندانه تر نمی رساند؛ بلکه آن چیزی که به ما احساس رضایت از زندگی و شادمانی می دهد و ما را به ساحل امن آرامش خیال می رساند، آن است که به چه میزان از موهبت ها، امکانات و داشته هایمان در زندگی قدردانیم و از آن ها به بهترین شکل استفاده می کنیم.

تاب آوری از مهمترین عناصری است که به خوب زندگی کردن می انجامد و باعث می شود انسان از حضور در این جهان بیشتر لذت ببرد. زیرا افرادی که تاب آوری بیشتری دارند بیشتر قدر داشته هایشان را می دانند و تلاش می کنند از داشته هایشان به بهترین شکل ممکن استفاده کنند.

در حقیقت عنصر مهمی که در تاب آوری به چشم می آید، توانایی سازگاری با شرایط است. برای برخورداری از سازگاری، افراد بیشتر از قدرت جسمانی، به انعطاف پذیری ذهنی و پذیرش نیاز دارند. اگر قرار بود قدرت جسمانی باعث حفظ بقای موجودی شود، هم اکنون دانیاسورها زنده بودند چرا که بزرگترین و قوی ترین موجودات کره زمین بودند. اما باوجودی که دانیاسورها از بین رفتند، سوسک ها همچنان بقایشان را حفظ کرده اند چرا که می دانند با شرایط متفاوت باید به گونه متفاوتی برخورد کنند!

برای افزایش و تقویت این مهارت ارزشمند در خود، هرگاه در شرایط بسیار دشوار قرار می گیرید فقط کافیست بجای تمرکز بر مشکل و فاجعه انگاری، کمی آرام گرفته و این سئوالات را از خود بپرسید و به خود کمک کنید با حال خوب و انرژی بیشتری برخاسته و برای عبور از بحران، به گام های موثر فرآیند حل مسئله وارد شوید:

  • در این مشکل چه فرصتی وجود دارد که می توانم از آن به عنوان جنبه مثبت این اتفاق یاد کنم؟
  • در این شرایط بحرانی، چه کاری می توانم انجام دهم که ضررها و آسیب های وارده را کاهش دهم؟
  • چه افرادی هستند که برای گذر از این مانع می توانم از حمایت آنان برخوردار شوم؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *