اهمال کاری در شما احساس ناکامی، شکست و اضطراب ایجاد می کند زیرا باعث می شود انجام کارهایتان را تا آخرین لحظات به تاخیر انداخته و در لحظات آخر اقدام به انجام آن کار کنید؛ همین امر باعث احساس اضطراب شده و این اضطرب باعث می شود در حین انجام کار مرتکب اشتباهات فراوان شوید؛ از سویی دیگر چون به دلیل این اضطراب مرتکب اشتباه می شوید، نمی توانید به خوبی از عهده انجام آن کار برآیید بنابراین احساس می کنید فردی شکست خورده هستید و به دنبال آن، احساس درماندگی، بی عرضه بودن و ناتوانی می کنید.
همچنین اهمال کاری سطح عملکرد بهینه شما را کاهش می دهد؛ زیرا وقتی مدام انجام کارهایتان را پشت گوش می اندازید، کارها روی هم انباشته شده و حجم کارهای ناتمام و انجام نداده تان باعث می شود بیشتر از انجام کارهایتان فرار کنید. هربار که کارهای عقب افتاده تان را مرور می کنید درمی یابید کارهای زیادی را باید انجام دهید و چون فکر می کنید زمان کافی برای بهینه انجام دادن آن همه کار ندارید، بیشتر شروع آن ها را به تعویق می اندازید.
این دور باطل هم سبب احساس اضطراب شده و هم کارهای عقب افتاده بیشتری به فهرست کارهایتان اضافه کرده و همچنین به شما احساس شکست و ناکامی می دهد.
مانند مریم که هرچه بیشتر تمیز کردن خانه را به تعویق می انداخت، بیشتر به این می اندیشید که نمی تواند خانه را در حد ایده آل تمیز کند؛ پس بیشتر شروع نظافت را به تاخیر می انداخت. از طرفی عقب انداختن نظافت منزل باعث می شد هرلحظه و هر روز که می گذشت، خانه نامرتب تر و مریم بیشتر مضطرب شده و احساس ناتوانی کند از اینکه نمی تواند نظافت را به بهترین شکل انجام دهد.
یا احمد که در محیط کار و روی میز کارش پرونده های ناتمام بسیاری تلنبار شده است چون منتظر زمان مناسبی است که بتواند با مطالعه ی دقیق آن ها گزارش کارش را بدون عیب و نقص نوشته و به رئیس اداره تحوبل دهد اما چون فکر می کند نمی تواند این گزارش را در زمان مناسب و به بهترین نحو تهیه کند، بیشتر مضطرب شده و این اضطراب باعث ضعف تمرکزش شده و عملکرد او را در مطالعه ی پرونده ها کاهش می دهد و هر روز پرونده های بیشتری روی میز کارش اضافه می شود. این دور باطل هم کارهای عقب افتاده اش را بیشتر کرده و هم باعث شده اضطراب بسیاری را در محل کار و حتی در منزل و در رابطه با عزیزانش تجربه کند.
معمولا افراد فکر می کنند با به تعویق انداختن کارهایشان هم اضطراب ناشی از انجام یک کار را در خود کاهش می دهند و هم می توانند آن فعالیت را در زمان مناسبی با بهترین کیفیت انجام دهند؛ اما معمولا این فکر به منزله ظهور نمی رسد. زیرا از یک سو، اهمال کاری ممکن است در کوتاه مدت اضطراب ناشی از بهینه انجام دادن یک فعالیت را در فرد کاهش دهد، اما در بلند مدت باعث افزایش سطح اضطراب در فرد می شود؛ چرا که فکر اینکه کاری ضروری هنوز انجام نشده است هرگز فرد را رها نمی کند مگر آن که آن کار انجام شود، و این فکر به خودی خود اضطراب زاست.
حتی اگر فرد در ضمیر آگاه و هوشیارش این اضطراب ناشی از اهمال کاری را ادراک نکند، این اضطراب در ناخودآگاه او وجود خواهد داشت و ممکن است خود را به شکل نگرانی مداوم، خشم و پرخاشگری، ترس های افراطی، افکار و اعمال وسواسی و تحریک پذیری نشان دهد.
از سوی دیگر، ذهن انسان به گونه ای طراحی شده که تا زمانی که کاری را که باید انجام شود، انجام ندهیم مدام به آن می اندیشد و بخش هایی از ذهن درگیر این کار ناتمام می شود. همانگونه که پرونده های ناتمام احمد که یک کارمند اداره بود بخش زیادی از میزکار او را اشغال کرده و باعث شده است تمرکز خود را روی کارهایش از دست بدهد، کارها و پرونده های ناتمام ذهن نیز بخش زیادی از ذهن مارا اشغال کرده، تمرکز را کاهش داده و باعث مصرف انرژی زیادی از ما می شود. بنابراین ما نمی توانیم انرژی و تمرکز لازم را روی مابقی مسئولیت هایمان بگذاریم.
به بیانی دیگر، تا کار، پرونده و فعالیتی که لازم است برایش اقدامی انجام دهیم را به انجام نرسانیم، انرژی و تمرکز زیادی از دست می دهیم و همین امر باعث می شود از انجام ندادن آن فعالیت، احساس ناکامی، خشم به خود، خشم به دیگران، احساس شکست و ناکامی داشته باشیم.
ضرورت اقدام برای رهایی از اهمال کاری :
تقریبا تمام انسان ها به دلیل رنج آور بودن تغییر، از تغییر کردن اجتناب می کنند و با اینکه از شرایط فعلی خودشان راضی و خشنود نیستند و می دانند باید کاری در جهت تغییر شرایط موجود انجام دهند، بازهم از حرکت به سمت تغییر هراس دارند؛ گویی انتظار دارند بدون هیچ تلاشی به نتیجه مورد دلخواهشان برسند! غافل از اینکه معجزه ای در کار نیست.
دستیابی به زندگی مطلوب و شرایط ایده آل بدون تلاش و کوشش در جهت تغییر ویژگی ها و خصلت های منفی مان مانند این است که هر روز بارها مسیر تهران-قم را طی کرده و انتظار داشته باشیم به رشت برسیم!
به جرات می توان گفت کسانی که انتظار دارند بدون تحمل رنج تغییر، با طی همان مسیر همیشگی، همان ویژگی ها و خصلت های منفی قبل، تعامل با همان آدم های تکراری، و همان رفتارهای اشتباه قبلی به مقصدی متفاوت برسند، همان کسانی هستند که هر روزشان را در حسرت روزها و سال های از دست رفته سپری می کنند و نه از گذشته، نه از حال و نه از آینده شان به رضایت نخواهند رسید.
- اگر شما از جمله افرادی هستید که به سوالات ابتدای این مبحث پاسخ مثبت داده اید؛
- اگر فکر می کنید کارهای مهم زیادی باید انجام دهید تا زندگی تان بهبود یابد اما تاکنون به هر دلیلی موفق به انجام آن ها نشده اید؛
- اگر فکر می کنید جایگاه و موقعیت اجتماعی و خانوادگی فعلی شما بسیار کمتر و پایین تر از سطح لیاقت و شایستگی شماست اما برای بهبود آن کاری نکرده اید؛
- اگر در ذهنتات فهرستی از کارهای ضروری انجام نشده ای دارید که هربار به انجام آن ها فکر می کنید اضطراب وجودتان را در بر می گیرد و برای کاهش این اضطراب از انجام آن کار فرار یا اجتناب می کنید؛
- اگر شغل فعلی تان را کمتر از سطح توانایی هایتان ارزیابی می کنید یا به کاری مشغول هستید که توانایی هایتان را به چالش نمی کشد و با وجود نارضایتی، برای بهبود این وضع کاری انجام نمی دهید؛
- اگر آرزوهای دوران جوانی تان را کنار گذاشته اید چون دستیابی به آن هارا دشوار می دانید؛
- اگر از حوزه های مختلفی در زندگی تان ناراضی هستید و حال خوب را تجربه نمی کنید؛
- و اگر می دانید برای تغییر همه این ها باید کاری انجام دهید و می دانید چه کاری، اما مدام انجام آن ها را به آینده ای که تا بحال نرسیده موکول می کنید؛
پس شما یک اهمال کار حرفه ای هستید و برای نجات خود از چرخه معیوب نارضایتی _ اهمال کاری باید از همین اکنون اقدام کنید؛ درغیر اینصورت هیچ گاه روی آرامش، شادکامی و رضایتمندی درونی را نخواهید دید.