مهارت حل مسئله یکی از مهمترین مهارت هایی است که در بهبود و افزایش رضایتمندی زندگی اجتماعی انسان نقش مهمی ایفا می کند. افرادی که قادر به حل موثر مشکلات روزمره شان نیستند، نگاه مثبت و سازنده ای نسبت به مشکلات ندارند. زمانی که با کوچکترین مسئله ای روبرو می شوند، دچار آشفتگی شده و خود را در برابر مشکلات ناتوان و ضعیف می دانند و احساس درماندگی و نا امیدی شدید می کنند.
این افراد که مهارت حل مسئله را ندارند، بیش از آنکه به دنبال پیدا کردن راه حل برای مشکلاتشان باشند، معمولا مسئولیت مشکلات خود را نپذیرفته و برای آن ها به دنبال مقصری می گردند که بتوانند انگشت اتهام به سمت آن ها نشانه گرفته و سرزنششان کنند. وجود مشکلات را دلیلی محکم بر بدشانسی و بی کفایتی خود می دانند و معتقدند رابطه مطلوب و زندگی خوب، بدون مشکل است.
خود و دیگران را بخاطر وجود مشکلات سرزنش می کنند. خودباوری و اعتماد به نفس ضعیفی دارند و بدون فکر و رفتار تکانشی با مشکلات مواجه می شوند. همیشه اولین راه حل ها را انتخاب می کنند و قادر به پذیرش مسئولیت انتخاب هایشان نیستند.
این افراد معمولا هنگامی که به مشکلی بر می خورند دچار ترس و اضطراب شده و آرزو می کنند کاش این مشکل هرگز پیش نمی آمد و یا خود بخود بدون هیچ تلاشی از بین می رفت!
مواجهه با مشکل و مهارت حل مسئله
می توان گفت پیش از کسب مهارت حل مسئله، افراد در هنگام مواجهه با مشکل و مسائلی که آن را بیش از توان و دانش خود ارزیابی می کنند، معمولا یکی از راهبردهای زیر را به کار می گیرند:
- گروهی از افراد از مواجهه با آن مشکلات اجتناب می کنند و تلاش می کنند به آن فکر نکرده و حتی آن مشکلات را انکار کنند. مثل پدری که متوجه سیگارکشیدن پسر نوجوان خود می شود اما آن را نادیده می گرفته و با خود می گوید اشتباه متوجه شده این دوست پسرش بوده که سیگار کشیده نه فرزند خودش.
- برخی افراد خود را در برابر مشکلات، ضعیف دانسته و خود را لایق آن مشکلات می دانند. پس تسلیم می شوند و کاری برای رفع آن نمی کنند. مثلا همان پدر وقتی متوجه سیگار کشیدن پسر نوجوانش می شود بجای برخورد سازنده مدام خود را سرزنش می کند تا هرچه لایقش است به سرش بیاید.
- گروهی دیگر از افراد به جای پیدا کردن راه حل های مفید و سازنده، با آن مشکلات آنقدر می جنگند تا از پا بیفتند. مثل همان پدر که این بار با پرخاشگری، کتک زدن و محکوم کردن فرزندش، تلاش می کند او را از شر سیگار نجات دهد و نه تنها موفق نمی شود بلکه فرزندش را بیشتر از دست می دهد.
- گروه دیگری از افراد که کمی وضعیت بهتری نسبت به 3 گروه رایج قبل دارند، معدود افرادی هستند که می دانند باید برای حل مشکلاتی که با آن ها دست به گریبان هستند، کاری انجام دهند اما نمی دانند چه کاری و یا نمی توانند بین چند راه حلی که در ذهن دارند کدام را انتخاب کنند.
بنابر این تمام این افرادی که با مسائل اجتناب ناپذیر زندگی دست به گریبان می شوند، به جای استفاده از مهارت حل مسئله و تلاش برای حل موفقیت آمیز مشکلات، خسته از چالش ها، مسائل و مشکلاتی که به آن ها به چشم مصائب زندگی می نگرند دست به انتخاب هایی می زنند که نه تنها کمکی به رفع مشکلات نمی کند، بلکه روز به روز بر حجم مسائل افزوده و خود ناکام تر و ضعیف تر شده و جهان و هرچه در آن است را مقصر تمام بدبختی هایشان می دانند.
به وسیله انتخاب های غیرموثری مانند سکوت کردن، گریه کردن، دوری کردن، سرزنشگری، پرخاشگری، سیگار کشیدن، پرخوری کردن، خوابیدن زیاد، مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی، پناه بردن به روابط مخرب، اعتیاد به کار و… زمان را سپری می کنند به این امید که مشکل بوجود آمده خود به خود حل شود.
توانایی و مهارت حل مسئله در حقیقت شیوه ای است با هدف تشخیص درست مسئله موجود، جستجوی راه حل ها و انتخاب درست یک راه حل از میان تمام راه حل های موجود به منظور حل مسائل و مشکلاتی که با آن مواجه هستیم. از این طریق ما می توانیم به جای تمرکز بر مشکلات و احساس عدم کنترل و ناتوانی در برطرف کردن آن ها، با کسب اطلاعات صحیح مورد نیاز و یافتن راه حل های مختلف، بهترین راهبرد را برای حل مشکلات و مسائلی که با آن روبرو هستیم انتخاب کرده و بدون آنکه زمان را از دست بدهیم، برای حل آن اقدامات صحیح به انجام رسانیم.
مهم نیست مشکل شما در حوزه های متفاوتی همچون مسائل افتصادی و مالی، مسائل بین فردی و اجتماعی، مسائل فردی، مسائل زناشویی، مسائل حرفه ای و تحصیلی و… باشد، یادگیری مهارت حل مسئله به شما کمک می کند به جای غصه خوردن و احساس ناتوانی و بدبختی از روبرو شدن با این مسائل، از جایگاه قربانی برخاسته و فعالانه به جستجوی راه حل ها و انتخاب بهترین راه حل ممکن اقدام کنید.
راه حل های عادتی و مهارت حل مسئله
نکته ای که در فرآیند حل مسئله لازم است به آن توجه کنیم، غلبه بر میل به انتخاب سریعترین و ساده ترین راه حل ممکن است. چون ما انسان ها معمولا تمایل داریم در زمان مواجهه با هر مشکل به اولین راه حلی که به ذهن مان می رسد دست بیاندازیم. اولین راه حل معمولا رفتاری عادتی در ماست که بیشتر مواقع از آن استفاده می کنیم.
به بیان دیگر یکی از اشتباهات رایج در فرآیند حل مسئله آن است که افراد به راه حل های عادتی اکتفا کنند و به دنبال کشف راه حل های جدید برنیایند.
راه حل های عادتی آن دسته از رفتارهایی هستند که آنقدر از آن ها استفاده کرده ایم در دسترس ترین رفتار در جعبه رفتاری ما هستند؛ بنابراین در زمان رویارویی با مسائل و مشکلات، معمولا اولین انتخاب ما هستند و بدون فکر اقدام به انجام آن ها می کنیم.
شما می توانید برای اینکه راه حل های عادتی خود را بشناسید به گذشته خود بیاندیشید و ببینید تاکنون در زمانی که با مشکل و مسئله ای روبرو شده اید، از چه شیوه هایی برای حل آن ها استفاده کرده اید. مثلا آیا معمولا در زمان مواجهه با مشکلات گریه می کنید، از مشکل پیش آمده فرار می کنید و سعی می کنید به آن فکر نکنید، منتظر معجزه می نشینید، دعا و نذر می کنید، سکوت کرده و در خود فرو می روید، عصبی شده و فریاد می زنید، به دنبال مقصر می گردید، با فرد خاصی مشورت و یا درددل می کنید، و… .
هر کدام از رفتارهایی که تا به حال بیشتر از آن استفاده کرده باشید، رفتار عادتی شماست. برخی از این رفتارها ممکن است رفتارهای مفیدی برای حل برخی مشکلات باشد اما مسلما یک راه حل نمی تواند برای حل تمام مسائل در زندگی موثر واقع شود.
معمولا این رفتارهای عادتی رفتارهایی مبتنی بر هیجان هستند که ما را به مقصود نمی رساند. مانند سکوت، گریه ، اجتناب، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، یا توسل به بیماری های جسمی مانند میگرن، درد معده، مشکلات گوارشی، مشکلات تنفسی، آرتروز و… .
تمام این رفتارها، رفتارهای مبتنی بر هیجان هستند که می توانند ما را از رسیدن به هدف که همان حل مسئله است دور و دورتر کنند. درحقیقت راهبردهای هیجان مدار برای کاهش تنش، استرس و اضطراب پیش آمده به ما کمک می کنند اما در جهت برطرف شدن مشکل و حل مسائل هیچ کمکی به فرد نمی کنند.
البته بعضی از این رفتارها مانند سکوت، اجتناب و افسردگی از جمله رفتارهایی است که می تواند این فرصت را برای ما ایجاد کند که آرام آرام مسئله پیش آمده را بررسی کنیم و به راه حلی منطقی برسیم و این در صورتی است که مدت کوتاهی را به استفاده از این رفتارها اختصاص دهیم و خیلی زود در پی بررسی راه حل های دیگر برآییم.
توسل طولانی مدت به این راهبردهای هیجان مدار نه تنها فرد را از جستجو و بررسی راه حل های متفاوت باز می دارد، بلکه باعث می شود مسئله پیش آمده روز بروز بغرنج تر شده و حل آن دشوار گردد.
از طرف دیگر زمانی که افراد برای مدت زیادی از راهبردهای هیجانی مانند سکوت و افسردگی استفاده کنند، بیم آن وجود دارد که به مرور افسرده تر شده و انگیزه هایشان برای دستیابی به اهدافشان را از دست دهند.
علاوه بر راهبردهای هیجان مدار، راهبردهای دیگری که برای حل مسئله استفاده می شود راهبردهای مسئله مدار است. در راهبردهای هیجان مدار تمرکز فرد بر انتخاب رفتاری برای کاهش تنش و اضطراب و تغییر موقعیت اضطراب زا است اما در راهبردهای مسئله مدار، تمرکز بر مشکل و مسئله پیش آمده است و به فرد کمک می کند برای حل مسئله اقدام عملی انجام دهد. مانند بررسی جنبه های مختلف مشکل، مشورت کردن با دیگران و دریافت اطلاعات جدید، جمع آوری اطلاعات، جستجوی راه حل های متفاوت، انتخاب راه حل و برنامه ریزی برای حل مسائل و… .