یافته های حاصل از پژوهش ها در تایید تجربه زندگی نشان داده است اگر هر کسی را برای مدت طولانی تحت فشار، زور، تحکم و به طور کلی تحت کنترل بیرونی قرار دهیم، بی شک به جایی خواهیم رسید که ممکن است هرگز دوباره صمیمیتی بین ما ایجاد نشود و بازگشتی وجود نداشته باشد!
این جمله، یکی از مهمترین پیام هایی است که روانشناسی کنترل درونی به ما یاد می دهد و به ما گوشزد می کند که ما انسان ها، حیواناتی اجتماعی هستیم و اجتماعی زیستن در حفظ بقای نوع بشر نقش ارزنده ای داشته است. بنابراین برای زنده ماندن و سالم زیستن، به روابط خوب و مطلوب نیاز داریم چرا که حضور در روابط رضایت بخش، حال خوب، سلامت روان و سلامت جسمی ما را به دنبال خواهد داشت.
برای درک بیشتر این نکته فقط کافی است یکی از رابطه های لذت بخش خودتان را تصور کنید. آن زمان که در کنار دوستی یکدل هستید، سعی می کنید یکدیگر را درک کنید، برای با هم بودن زمان و انرژی می گذارید، به صحبت های یکدیگر گوش می دهید، از زمانی که باهم هستید لذت می برید، دردهای جسمانیتان را فراموش می کنید، در میان گفتگو برسر مشکلات روزمره و سختی های زندگی، باز هم می خندید و شادی می کنید، با خنده و شوخی کردن زمانتان را می گذرانید، در مورد پروژه های مهم شغلی وتحصیلی با یکدیگر مشورت می کنید و برای پیشرفت دیگری تلاش می کنید و شادمان هستید و… .
حال به یکی از رابطه های نامطلوب خود فکر کنید؛ مثلا آخرین باری که با همسرتان بحث کردید را به یاد بیاورید؛ با خود می اندیشید او هیچ وقت مرا درک نمی کند، چطور می تواند اینقدر غیرمنطقی فکرکند؟ یکدیگر را سرزنش می کنید، از رفتار، گفتار و پوشش هم ایراد می گیرید، انتظار دارید حرف شما را بپذیرد، او را با اطرافیانتان مقایسه می کنید و تعجب می کنید چطور می تواند اینگونه باشد! و تا زمان حل نشدن آن مشکل با هم سرد برخورد می کنید و… . حال جسمی تان در این رابطه چطور است؟ آیا وضعیت فیزیکی و سلامت جسمانی شما مانند زمانی است که با دوستتان گفتگو می کردید؟
مسلما خیر.
نتایج حاصل از پژوهش های روانشناسی به ما نشان داده بخشی از سلامت جسمانی ما در گرو سلامت روان ماست. بسیاری از دردها و مشکلات جسمانی که بعد از بررسی های پزشکی مشخص می شود منشا فیزیولوژیک ندارد، منشا ذهنی و روانی دارد.
حتما برای شما هم پیش آمده در پی دردهای شدید مفصل، مشکلات معده و گوارش، سردردهای مکرر، ضعف های جسمانی و … به پزشک مراجعه کرده اید و پس از بررسی، پزشک به منشا عصبی آن مشکلات اشاره کرده و شما را به روانپزشک ارجاع می دهد.
این همان مواردی است که به ارتباط قوی میان جسم و روان اشاره می کند. ذهن و جسم ما با هم در ارتباطی قوی و مستقیم به سر می برند. اگر از نظر ذهنی آرام و راضی باشیم، کمتر دچار بیماری ها خواهیم شد زیرا آرامش ذهن، منجر به تقویت سیستم ایمنی بدن می شود. همان طور که اضطراب و استرس باعث ضعف عملکرد سیستم ایمنی بدن ما خواهد شد.
حال نکته اینجاست که یکی از اصلی ترین شروط برای حفظ سلامت روان، داشتن روابط سالم، مطلوب و لذت بخش است! روابطی که ما در آن احساس احترام و ارزشمندی می کنیم، برای حضور در آن رابطه مشتاقیم، می توانیم در آن رابطه نقاب هایمان را کناری زده و بدون نگرانی از مورد تحقیر و انتقاد واقع شدن، خود واقعی مان را نشان دهیم، رابطه ای که نه تنها به عزت نفس و اعتماد به نفس ما آسیب نمی رساند؛ بلکه به جهت رویارویی و پذیرش خود واقعی، در رشد، شکوفایی و به کمال رساندن ما نیز کمک می کند.
پژوهش های روانشناسی نشان داده است وجود تعارض های زناشویی، مشکلات عاطفی و طلاق تاثیر بسیاری بر سلامت روانی، جسمانی و اجتماعی همسران و اعضای خانواده دارد.
مطالعات بیان می کند بین تعارض های زناشویی و اختلالات روانشناختی مثل افسردگی، اختلالات اضطرابی، اختلالات وسواس، اختلالات خوردن و همچنین انواع بیماری های جسمانی مثل بیماری های قلبی-عروقی و سرطان رابطه وجود دارد. می توان اینگونه بیان کرد که فقدان روابط صمیمانه و رضایت بخش، آسیب پذیری افراد را در مقابل موقعیت های استرس زا و اختلالات روانشناختی و بیماری های جسمانی، افزایش می دهد.
حال که لزوم وجود این رابطه مطلوب بیان شد، لازم است یادآور شویم این رابطه ایده آل محقق نمی شود؛ جز با کنار گذاشتن کنترل بیرونی. اما متاسفانه آنچه در روال زندگی روزمره از ما سر می زند، چیزی نیست جز کنترل بیرونی.
کنترل بیرونی
کنترل بیرونی، یعنی تلاش برای کنترل کردن دیگران تا آنطور که ما دوست داریم رفتارکنند، سخن بگویند، بپوشند و … ؛چرا که معتقدیم صلاح زندگی دیگران را بهتر از خودشان می دانیم و موظفیم اشتباهات و خطاهایشان را به آن ها گوشزد کرده و آن ها را اصلاح کنیم!
در مقابل روانشناسی کنترل بیرونی که در بلند مدت منجر به قطع روابط ما با عزیزان و اطرافیانمان می شود، روانشناسی کنترل درونی وجود دارد که می تواند سبب تحکیم و تقویت روابط ما گردد.
روانشناسی کنترل درونی به ما می آموزد تنها چیزی که ما می توانیم کنترل کنیم، رفتار خودمان است و باقی افراد، اشیا و اتفاقات جهان بیرون، خارج از کنترل ماست. دست کشیدن از کنترل بیرونی زمانی اتفاق می افتد که ما دیگران را همانگونه که هستند بپذیریم و برای تغییر آن ها به آنچه خودمان دوست داریم، تلاش نکنیم.
رابطه های دوستانه ای از قبیل درک کردن، همدلی، زمان گذاشتن برای یکدیگر، گوش دادن فعال، لذت بردن، شادی و شوخی و خنده، راهنمایی و مشورت دادن، فراموش کردن گله و شکایت های جسمانی و… ، معمولا بهترین نمونه برای رابطه ای سالم و بدون کنترل بیرونی است. چرا که در این روابط دوستانه، دو طرف همدیگر را همانگونه که هستند می پذیرند و برای تغییر یکدیگر به آنچه فکر می کنند درست است، تلاش نمی کنند.
هرگاه توانستیم روابط اصلی زندگیمان را با این اصول پیش ببریم آنگاه سلامت روان و به تبع آن سلامت جسمانی خود را تضمین کرده ایم.