حل مسئله از جمله مهارت های زندگی است که همه ما نیاز داریم آن را آموزش ببینیم زیرا به شدت در بهبود روابط ما نقش مهمی ایفا می کند و ما می دانیم که داشتن رابطه خوب منجر به سلامت جسم و روان ما می شود. داشتن روابط سالم و لذت بخش نیاز اساسی همه ما انسان هاست؛ اما اگر این روابط مطلوب، آرام بخش و دوست داشتنی نباشند، هیچ کدام از ما نمی توانیم مدت زیادی در آن رابطه بمانیم و سلامت روان و جسممان را هم حفظ کنیم.
در راستای فرآیند حل مسئله، خوب است بدانیم وجود اختلاف نظر، سلیقه، عقیده و دیدگاه در روابط، امری طبیعی است. ما انسان ها باهم متفاوت هستیم، ژنتیک متفاوت، خلق و خوی متفاوت، تربیت متفاوت، تجربیات متفاوت و … همه و همه منجر به شکل گیری نگرش ها، باورها، خواسته ها و ارزش های متفاوت در ما شده است؛ این تفاوت ها منشاء بروز تمام اختلاف نظرهای ماست.
اما حقیقت این است که ما انسان ها برای اینکه بتوانیم رابطه خوبی با عزیزان و اطرافیانمان برقرار کنیم نیاز نداریم باهم همسان و هم شکل و هم نظر باشیم، بلکه نیاز داریم که بتوانیم این تفاوت ها را پذیرفته و برای حل و یا درصورت لزوم مدیریت آن ها اقدامات موثری انجام دهیم.
چرا که وجود تعارضات حل نشده و رسیدگی نکردن به آن ها به مرور زمان در افراد ایجاد خشم می کند. با گذر زمان این خشم بیش از پیش در وجود فرد ریشه دوانده و باعث می شود از یک طرف مطلوبیت رابطه فرد از بین رفته و از زندگی لذتی نبرد، از طرف دیگر سلامت روانی و جسمی فرد نیز تهدید شود.
مهارت حل مسئله
حل مسئله همان مهارت ارزشمند و مهمی است که می تواند در این راستا بسیار به ما کمک کند و معجزه ای باشد تا چالش های غیرقابل اجتناب افراد در رابطه هایشان را به دوستی، رفاقت و صمیمیت بیشتر ختم کند.
خوشبختانه مهارت حل مسئله یک مهارت مادرزاد نیست و می توان این مهارت را در هر سن و جایگاهی به راحتی آموخت و از آن در جهت حل چالش های روابط بهره برد.
حل مسئله گام های متفاوتی دارد اما مهمترین گام برای موفقیت در فرآیند حل مسئله، طرز نگرش ما نسبت به مشکلی است که با آن دست به گریبان هستیم. به این معنی که افراد هنگامی که با یک مشکل روبرو می شوند آن را چطور ارزیابی می کنند؟ و در مقابل این مشکل، خود و توانایی شان را چقدر قوی یا ضعیف می بینند؟
اینکه افراد در زمان رویارویی یا یک مسئله یا یک مشکل، آن را غیرقابل حل ندانند و خود را برای حل و رفع آن ناتوان و شکست خورده نپندارند، بسیار در شیوه حل مسئله شان تاثیر خواهد داشت.
زمانی که افراد نگاه بدبینانه ای نسبت به مسائل زندگی دارند، خود را با معضلی غیرقابل کنترل و غیرقابل حل رویاروی می بینند و باور دارند توانایی کافی برای حل یا مدیریت این مشکل را ندارند، انگیزه خود را برای غلبه بر آن از دست خواهند داد؛ بنابر این چندان دور از ذهن نخواهد بود اگر نتوانند مسائل را حل کنند.
اما اگر فردی به مشکلات و مسائل، به چشم بخشی طبیعی از روند زندگی بنگرد و آن ها را فرصتی برای یادگیری و رشد شخصی ادراک کند، و باور داشته باشد که یا راهی خواهم یافت، یا راهی خواهم ساخت، آنگاه برای حل آن مسائل با انگیزه بیشتر گام برداشته و خود را توانمند ارزیابی می کند و یا برای کسب مهارت های لازم اقدام می کند.
اگر به این بیاندیشید که مشکلات ابدا نشان دهنده بی کفایتی ما نیست بلکه مانند شادی ها و لذت بردن ها بخش اجتناب ناپذیر زندگی زمینی است و به ما کمک می کند تا نقاط ضعف خود را شناسایی کرده و هر روز به سمت کامل تر شدن پیش رویم، آنگاه با اعتماد به نفس بیشتری برای حل مسئله اقدام خواهیم کرد.
نکته دیگری که لازم است به آن توجه داشته باشید آن است که همواره واقع بین باشید! این فکر که شما از پس حل مشکلات بر نمی آیید، همانقدر غیر واقع بینانه است که فکر کنید تمام مشکلات انسان ها قابل حل هستند!
گرچه بسیاری از مشکلات و مسائل زندگی های انسانی با کمی دقت، توجه، صبوری و بررسی صحیح قابل حل است، اما برخی مشکلات هرگز قابل حل نبوده و بهترین انتخاب آن است که آن را به دست گذر زمان بسپاریم تا زمان بر ما روشن کند آیا راهی برای حل آن ها وجود دارد یا خیر.
آنچه مسلم است این است که کاربردهای فراوان در حوزه های متفاوت زندگی، این مهارت را به یکی از مهمترین مهارت های ارتباطی تبدیل کرده است. شما اگر نتوانید به خوبی از عهده حل مسائلتان بر آیید، در بسیاری از بخش های زندگیتان دچار سردرگمی، شکست و کاهش اعتماد به نفس خواهید شد.
به عنوان مثال در تعاملات میان فردی، این مهارت می تواند به شما کمک کند ادراکات خود را با دیگران به اشتراک گذاشته و بدون قضاوت کردن به سراغ از بین بردن سوء تفاهم ها، سوء برداشت ها، اختلاف نظر ها و دلخوری ها بروید.
کاهش تنش ها و چالش های موجود در روابط میان فردی، میزان مطلوبیت و رضایت افراد را از روابطشان افزایش داده و سلامت ذهنی و به دنبال آن سلامت روان بیشتری برای افراد به ارمغان می آورد. زیرا پژوهش ها نشان داده افرادی که توانایی کمتری برای کنار آمدن با مشکلات و مسائلشان دارند، بیشتر مستعد ابتلا به افسردگی هستند و همچنین کسانی که از روابط سالم و مطلوب برخودار هستند کمتر مبتلا به اختلالات روانپزشکی خواهند شد.
به بیان دیگر سلامت جسم و روان ما، در گرو حضور داشتن در روابطی سالم، مطلوب و رضایتبخش است که ما را نسبت به ابتلا به انواع بسیاری از بیماری های جسمی و اختلالات روانپزشکی بیمه می کند.