معرفی کتاب بازیگر زندگی باشیم نه بازیچه ی آن!

کتاب بازیگر زندگی باشیم نه بازیچه ی آن! اثر سعید گل محمدی و شامل مجموعه ای از داستان های کوتاه و شگفت انگیز با موضوع موفقیت می باشد.

در روش های ارتقا سلامت روان و کیفیت زندگی، تلاش بر این است تا با کمک گرفتن از داستان ها، استعاره ها و ضرب المثل ها، الگوهای ذهنی نو و باورهای نیرومندی ایجاد شود که می توانند در آینده، نگرش و عملکرد افراد به شدت موثر باشند. گاهی با مطالعه یک کتاب ساده، تنها یک عبارت آن می تواند دل شما را بتکاند و بر نگاهتان نسبت به زندگی اثری مثبت برجای بگذارد. به قول نیچه: ” کتابی که تو را به فراسوی کتاب ها نبرد به چه ارزد! “.

در برخی کتاب ها برایمان قصه می‌گویند تا بخوابیم، و برخی دیگر قصه می‌گویند تا بیدار شویم. همانطور که در مقدمه‌ کتاب بازیگر زندگی باشیم نه بازیچه ی آن!، نیز آمده است، این اثر از جمله همین کتاب هاست و مجموعه‌ای است از الهام بخش ترین حکایات، داستان ها، جمالت، و اشعاری با موضوعات آموزنده، اخلاقی و اجتماعی که نویسنده در طول سال ها مطالعه و پژوهش در دنیای موفقیت، با آن ها آشنا شده و از منابع مختلف گردآوری یا ترجمه کرده است.

داستان های کتاب بازیگر زندگی باشیم نه بازیچه ی آن!، می تواند شما را به دنیایی ببرد که تا به حال به آن قدم نگذاشته اید. امید است شما نیز بتوانید برای ساختن یک زندگی خوب، موفق و توأم با شادی، از خرد و پیام های نهفته در این اثر بهره مند شوید. اما به یاد داشته باشید که دانستن صرف کافی نیست، باید به آنچه می‌آموزیم، متعهد باشیم و آن ها را در زندگی روزمره‌ی خود بکار ببندیم.

برداشت هایی از کتاب بازیگر زندگی باشیم نه بازیچه ی آن!

• قبل از پرواز در بیرون، در درون خودت پرواز کن!
• وقتی چلچله ها برایت آواز می خوانند فرصتی به کلاغ نده تا برایت قار قار کند.
• هر آدمی بهایی دارد، اگر به کسی بیش از حدش بها بدهی مثل یک جنس بنجل می ماند روی دستت!
• اگر بدانی و به کار نبندی، هنوز هیچ نمی دانی!
• یک تکه سنگ در میان راه، برای ناموفق ها یک مانع است و برای موفق ها یک علامت و نشانه!
• همچون استخوانی باش تا هیچ گلویی تو را به آسانی فرو ندهد و همچون نسیمی باش که بر همه بورزی!
• قوی کسی است که نه منتظر می ماند خوشبختش کنند و نه اجازه می دهد بدبختش کنند.
• ماده روباهی، ماده شیری را ریشخند می كرد كه او هرگز بیش از یكی نمی زاید؛ ماده شیر در جواب گفت: «تنها یكی می زایم، اما شیر.»!
• وقتی در زندگی به یك در بسته رسیدی نترس و نا امید نشو؛ چون اگه قرار بود در باز نشود به جای در، دیوار می گذاشتند!.