کوچینگ چیست؟

کوچینگ چیست؟

کوچینگ روشی برای دستیابی به اهداف تعیین شده است. کوچ از طریق گفت و گو به مراجع کمک می کند تا به درستی هدف خود را تعیین کند، بهترین راه برای رسیدن به هدف را بیابد و پتانسیل های درونی نهفته در فرد را آشکار کند. کوچ نمی گوید که چطور می توان به موفقیت رسید بلکه سوالاتی را مطرح می کند که از طریق آن ها خود فرد راه حل مسائل و پاسخ تکالیف خود را پیدا می کند.

فرهنگ لغت کمبریج واژه “کوچینگ” را به عنوان “شغل یا فعالیت در زمینه ارائه آموزش برای افراد یا کمک به آماده سازی آن ها برای رسیدن به یک هدف” تعریف می کند.

انواع کوچینگ

در حالی که تمرکز حوزه های کوچینگ، باهم متفاوت است، همه کوچینگ ها معمولاً به جای هدایت کننده، بازتابی هستند. یعنی به جای ارائه راه حل های از پیش مشخص شده، کمک می شود تا فرد، خود به راه حل برسد. در حقیقت راهکار از دون خود فرد برمی خیزد.

5 نوع اصلی کوچینگ وجود دارد که عبارتند از : کوچینگ اجرایی، کوچینگ شغلی، کوچینگ مهارت، کوچینگ رابطه، و کوچینگ زندگی شخصی.

دسته کوچینگ کسب و کار شامل کوچینگ اجرایی، شغلی و مهارتی است. کوچینگ رابطه بر همه چیز از ارتباطات گرفته تا مدیریت استرس و سلامت عاطفی تمرکز دارد، به طوری که ترکیبی از زندگی شخصی و کاری است. و کوچینگ زندگی بر نتایج، اهداف و رشد شخصی تمرکز دارد.

1. کوچینگ اجرایی

کسانی که در پست های رهبری هستند توسط کوچ های اجرایی هدف قرار می گیرند، مانند مدیران ارشد و مدیران، که در آن توسعه عملکرد یک نگرانی کلیدی است. به کوچینگ اجرایی، کوچینگ رهبری یا عملکرد نیز می گویند.

حوزه تمرکز کوچینگ اجرایی عبارت است از :

  • افزایش عملکرد
  • بردن استعدادها و توانایی ها به سطحی جدید
  • کمک به فرد برای سازگاری با موقعیت های جدید یا انتقال

در جلسات انفرادی، به مراجعین فرصتی داده می شود تا درباره نقاط قوتشان به خودآگاهی برسند و یا خودآگاهیشان را توسعه ببخشند و از طرفی روی نقاط ضعف یا مسائل خاصی که آن ها را چالش برانگیز می دانند، کار کنند. این فرآیند می تواند بستری قدرتمند برای بهبود عملکرد در محیط های کاری باشد.

2. کوچینگ شغلی

کوچینگ شغلی برای افرادی مناسب است که به تازگی شروع به کار کرده اند یا بعد از سال ها می خواهند پیشرفت کنند یا در حرفه خود تغییراتی ایجاد کنند.

زمینه های تمرکز کوچینگ شغلی عبارتند از :

  • ارزیابی مهارت ها
  • درک بازار کار
  • درک فرآیندهای سازمانی
  • شناسایی فرصت ها و نقش های مبتنی بر شغل که «مناسب هستند»
  • توسعه برنامه های انتقال شغلی

فرآیند کوچینگ شغلی به مراجعین کمک می کند تا دنیای کار و پیشرفت شخصی خود را درک کنند. در این حالت، کوچ ها به مشتریان در ایجاد یک فضای مناسب شغلی با هدف افزایش قابلیت اشتغال کمک می کنند.

3. کوچینگ مهارت

عبارت است از کمک به افزایش عملکرد و مهارت های موجود از طریق دستیابی به نتایج و اهداف تعیین شده. کوچینگ مهارت بر موارد زیر تمرکز دارد :

  • شناسایی و اصلاح اهداف شغلی
  • پرچم گذاری اهداف در نقش های موجود
  • شناخت نیازهای توسعه فردی و شغلی
  • ارتقاء مهارت برای فعال کردن عملکرد بهتر مرتبط با دستیابی به وظایف خاص

جلسات کوچینگ مهارت، شامل برنامه های فردی است که با دانش، تجربه، بلوغ و آرزوهای یک فرد خاص طراحی شده است. در این فرآیند تمرکز بر دستیابی به اهداف فردی و گروهی است.

4. کوچینگ رابطه

هدف کوچینگ رابطه، کمک به افراد، زوج ها و گروه ها برای ایجاد روابط سالم تر و روابط رضایت بخش تر است. تمرکز کوچینگ رابطه، رسیدگی به چالش های موجود یا بالقوه در روابط است که از طریق موارد زیر انجام می شود :

  • زیر سوال بردن مفروضات
  • شناسایی الگوهای رفتاری
  • تعیین مرزهای روشن و سالم رابطه
  • کشف مکانیسم های شنیداری جدید
  • کمک به راه هایی برای بیان بهتر احساسات و دیدگاه ها

کسانی که این نوع کوچینگ را آغاز می کنند، برروی حل تعارض و تکنیک های ارتباطی مؤثر، مدیریت استرس و راه هایی برای تقویت سلامت عاطفی خود کار خواهند کرد.

5. کوچینگ زندگی شخصی

کوچینگ زندگی شخصی، قصد دارد از افرادی حمایت کند که مایلند نوعی تغییر قابل توجه در زندگی خود ایجاد کنند. کوچ های زندگی شخصی به مراجعین کمک می کنند تا :

  • آنچه را که در زندگی می خواهند کشف کنند.
  • رویاها و آرزوهای دست یافتنی را تعریف کنند.
  • پاسخ ها و راه های رسیدن به اهداف خود را بیابند.
  • پتانسیل، مهارت ها و استعدادهای خود را برجسته و درک کنند.

این نوع کوچینگ به افراد کمک می کند تا پاسخ هایی را بر اساس ارزش ها، ترجیحات و دیدگاه های خود کشف کنند. این یک فرآیند بازتابی است تا دستورالعملی؛ و تلاش می کند با پرسیدن سوال و به چالش کشیدن مراجعان، برای یافتن پاسخ از درون خود، دانش را القا کند.

پنج مهارت اساسی کوچینگ

1. برقراری راپو یا رابطه

یکی از راه های شناخته شده برای برقراری راپو(رابطه)، تطبیق است. به معنای واقعی کلمه، به معنای مشابه بودن با شخصی است که قصد برقراری راپو با او را دارید. برای این کار راه هایی ساده نظیر تطبیق وضعیت بدنی، کیفیت صدا، سرعت گفتار، حالت فیزیکی و … وجود دارد. برای مثال اگر تحرک شما بیشتر از شخص مقابل است، کمی خودتان را آرام کنید و اگر با سرعتی بیشتر از سرعت مراجع صحبت می کنید، سرعتتان را کاهش دهید.

2و3. سطوح مختلف گوش دادن و استفاده از شهود

در نتیجه گوش دادن به مراجعین، یک کوچ خوب می تواند از آنچه در واقع گفته می شود فراتر رفته و شروع به توجه به ناگفته ها کند. بسیاری از ما بیشتر اوقات به طور کامل گوش نمی دهیم. بنابراین به عنوان یک کوچ، باید بتوانید گوش دادن خود را به شیوه ای متمرکزتر و مؤثرتر که در مکالمات عادی معمول است، حفظ کنید.

برای مثال، مراجعه کننده ها ممکن است توضیح دهند که چگونه در مورد یک جابجایی شغلی آتی بسیار هیجان زده هستند، و بگویند در حال حاضر برای آن ها خوب است که در یک جهت خاص حرکت کنند، زمان بندی آن خوب بوده و این کار هوشمندانه است. با این حال ممکن است در حین شنیدن این توضیحات، احساس کنید که چیزی هست که گفته نمی شود و با آنچه مراجعه کننده شما می گوید مغایرت دارد. شاید تغییری در لحن صدای فرد یا چیزی در مورد کلمات او بشنوید که کاملاً درست نیست. در هماهنگی فعال خود، می توانید پیوندهای ظریفی را بیرون بکشید که به راحتی با توجه یا گوش دادن عادی از دست می ‍روند.

4. پرسیدن سوالات موثر

برای اینکه یک کوچ عالی باشید باید بتوانید سوالات مناسب بپرسید. در کوچینگ، یک سوال زمان بندی شده و ساده می تواند موانع را از بین ببرد، قفل اطلاعات پنهان را باز کند و بینش های بالقوه تغییر زندگی را آشکار کند. یک سوال خوب دارای ویژگی های زیر خواهد بود :

  1. ساده است؛
  2. هدف دارد؛
  3. جهت افکار شخص را تحت تاثیر قرار می دهد، بدون اینکه آن ها را کنترل کند.

به عنوان مثال «می توانید کمی بیشتر در مورد آن بگویید؟»، «چه چیزی در مورد کسب درآمد بیشتر برای شما مهم است؟».

سوالات قدرتمند فواید بالقوه زیادی دارند از جمله :

  1. افکار را دوباره متمرکز می کنند، به عنوان مثال موجب حرکت از مشکل به سمت راه حل می شود.
  2. می توانند به شخص کمک کنند تا در مورد یک موقعیت، قدرت و سازندگی بیش تری احساس کند.
  3. گزینه هایی را برای افراد ایجاد و به آن ها کمک می کنند تا خلاقیت را به کار گیرند.
  4. می توانند مشکل را بیشتر شبیه به یک چالش یا فرصت کنند.
  5. حرکت رو به جلو مثبت ایجاد می کنند؛ یعنی به سمت راه حل یا اقدام مناسب گام برمی دارند.

5. ارائه بازخورد سازنده

به عنوان یک کوچ، یکی از راه هایی که شما از آن به شدت می توانید استفاده کنید، ارائه بازخورد به روش های مفید است. این کار ممکن است به شکل انجام یک مشاهده ساده دلگرم کننده در لحظه، تا ارائه دیدگاهی چالش برانگیزتر و سنجیده تر از نگرش ها یا رفتارهای یک فرد باشد.

بازخورد باید با نیت مثبت، بر اساس واقعیت یا رفتار و سازنده و سودمند ارائه شود. زمان مناسب و خوب برای ارائه بازخورد، زمانی است که به نظر می رسد مراجع کننده شما چیزی را در موقعیتی متوجه نشده باشد، یا ناآگاه است. شاید آن ها زبان بدن یا رفتاری را به کار می برند که به نظر شما جالب یا مرتبط است. با ارائه بازخورد فوری به آنچه مشاهده کردید، اغلب می توانید آگاهی آن ها را وضوح ببخشید.

اگر بازخورد واقعی و بر اساس چیزی باشد که فرد می تواند کاری در مورد آن انجام دهد (یا آن را تغییر دهد) احتمالاً مؤثرتر است. اغلب بهتر است در مورد رفتار اظهار نظر کنید، زیرا یک فرد از اینکه بداند انتخاب هایی در مورد نحوه رفتار خود دارد، راضی تر خواهد بود.

تفاوت کوچینگ با مشاوره

کوچینگ و مشاوره، هر دو با یک فرض جوانه می زنند. این فرض برای هر دو و تا همیشه باقی خواهد ماند؛ هر فردی در زندگی خود به شکلی دچار رنج، درد و ناراحتی می شود و اینکه بسیاری از افراد به ریشه مشکل اصلی نمی پردازند و ترجیح می دهند با زخم التیام نیافته – خام یا استتار شده – زندگی کنند.

این شرایط بیشتر ناخودآگاه اتفاق می افتد و بسیاری مشکل خود را به عنوان بخشی از زندگیشان می پذیرند و نیازی به کمک گرفتن احساس نمی کنند. گاهی اوقات این مشکلات غالباً تکرار شونده هستند و چنان در شیوه زندگی روزمره آن ها جا افتاده است که طبیعی به نظر می رسد. این امر عمدتاً به دلیل عدم آگاهی در مورد اینکه مشاوره و کوچینگ چیست و چه چیزی ارائه می دهد و چگونه می تواند به مردم کمک کند، می باشد.

برخی افراد نیز در انکار زندگی می کنند و نمی خواهند بپذیرند که مشکل دارند. در بسیاری از جوامع، انگ اجتماعی و سطح پذیرش مراجعه کننده به مشاور یا کوچ، چه رسد به روانشناس یا روانپزشک، هنوز پایین است. گاهی افراد در مقطعی از زندگی باید به خود اجازه دهند که آسیب پذیر بوده و به دنبال کمک باشند.

بیماری های روانی مانند دوره های طولانی افسردگی بدون دلیل آشکار که در آن انجام فعالیت های روزانه به یک چالش تبدیل می شوند و یا رسیدن به مرحله اقدام به خودکشی، نیاز به کمک فوری و درمان بالینی دارند. از طرفی اگر استرس دارید و نمی دانید چگونه آن را مدیریت کنید، احساس می کنید در زندگی گیر کرده اید یا نمی دانید قدم بعدی بهتر در زندگیتان چیست و یا به دنبال کمک می گردید، چه کار می کنید؟ آیا به یک مشاور مراجعه می کنید یا به یک کوچ زندگی؟

بزرگترین تفاوت در کوچینگ و مشاوره، تفاوت در رویکردها است. کوچ های زندگی بر ایجاد یک مسیر زندگی جدید به منظور دستیابی به اهداف معین، تمرکز می کنند. آن ها به شما کمک می کنند تا به درون خود بپردازید و به شما کمک می کنند راه حل های خود را پیدا کنید. آن ها بر حال و آینده تمرکز می کنند.

در حالی که مشاوران روی مشکلات خاص تمرکز می کنند و به راه حل های عاطفی برای مشکلات گذشته نگاه می کنند تا به سمت جلو حرکت کنند، آن ها راه حل هایی برای آن مشکلات خاص می یابند، و”شفا” را یکی از اهداف اصلی کار خود می دانند.

1. کوچینگ به شما کمک می کند تا اقدام کنید و مشاوره به شما کمک می کند تا از عهده مشکلات بربیایید.

شما زمانی به دنبال کوچ زندگی هستید که استرس دارید، احساس می کنید مشکلات شما را احاطه کردند، نمی دانید چگونه مشکلات را برطرف کنید و احساس ناامیدی می کنید، اعتماد به نفس پایینی دارید، به انگیزه نیاز دارید، به دنبال نسخه بهتری از خودتان در زندگی هستید، به دنبال کمک برای یافتن قدم بعدی زندگیتان هستید، از شغل خود رضایت ندارید و به دنبال تغییر آن هستید، مشکلاتی در روابط تجربه می کنید، احساس ضعف دارید، به دنبال برقراری تعادل بین کار و زندگیتان هستید، می خواهید سلامت خود را بهبود ببخشید، اما نمی دانید قدم بعدی چیست، اهمال کاری می کنید، زمانتان را تلف می کنید و برای برنامه ریزی و سازماندهی زندگی تان به کمک نیاز دارید.

کوچ ها بر درون نگری تمرکز می کنند و در هنگام حل مسئله، عمل گرا هستند. آن ها معتقدند که به جای ارائه راه حل های خاص برای یک مشکل، باید انواع مهارت های حل مسئله به مراجعان ارائه شود. کوچ به مراجعه کننده کمک می کند تا با هر موقعیت و استرس دیگری که ممکن است در آینده با آن مواجه شود، با موفقیت سازگار شود. کوچ ها برای شناسایی مشکل، تعیین اهداف برای حل مشکلات و ایجاد مسیری برای رسیدن به اهداف، با شما همکاری می کنند.

برخی از موقعیت هایی که مراجعه به مشاور کمک کننده است عبارتند از : مشکلات اعتیاد مانند سیگار کشیدن، الکل، سوء مصرف مواد، اختلالات خوردن مانند پرخوری یا بی اشتهایی، رفتار توهین آمیز فیزیکی یا کلامی، هر نوع فوبیا از جمله ترس از آب یا مکان های شلوغ، احساس ناامیدی از دیگران، یک تجربه آسیب زا، شاید سوگ، یا گاهی اوقات فقط احساس بی انگیزگی.

مشاوران مراجعان خود را تشویق می کنند تا در مورد مشکلات خود صحبت کنند و به آن ها کمک می کنند تا با یافتن راه حل هایی برای آن مشکلات با مشکلاتی که با آن روبرو هستند کنار بیایند. آن ها شما را به گذشته می برند، در آشفتگی عاطفی غوطه ور می شوند و به دنبال پیوندها و راه حل هایی برای مسائل شما می گردند.

شفا، بخش بزرگی از یافتن راه حل ها را تشکیل می دهد. آن ها همچنین با مکانیسم های مقابله ای دیگر مانند مهارت های ارتباطی، حمایت گروهی و درمان کار می کنند تا راه حل های بهتری برای مشکلات موجود پیدا کنند. این به مراجعان این امکان را می دهد که استرس یا درگیری را در زندگی خود کاهش دهند یا آن را تحمل کنند.

به طور کلی دو نوع مکانیسم مقابله ای وجود دارد: فعال و اجتنابی. مشاوران همچنین مشتریان را در استفاده از مکانیسم های سازگاری مانند حمایت، آرامش، فعالیت بدنی یا شوخ طبعی راهنمایی می کنند.

2. احساس و تفکر

یک کوچ زندگی، به فرد در تفکر و درون نگری کمک می کند. فکر کردن سخت است! این به خودی خود چالش برانگیز است. تفکر برای غلبه بر موقعیت و بهینه سازی پتانسیل، تشویق می شود. مشاوران به فرد کمک می کنند تا عمیق ترین احساسات را درک کند. آن ها از کسی که درک زیادی دارد حمایت می کنند و به او کمک می کنند تا در آرامش بماند.

3. هدف محوری در مقابل وضوح محوری

کوچ ها آموزش دیده اند تا به فرد کمک کنند تا به وضوح ببیند امروز کجاست و سپس به سمت اهداف حرکت کند. مشاوران فضای امن و حمایتی ایجاد می کنند تا بفهمند فرد در کجای زندگی خود قرار دارد و قادر به رهایی خود نیست.

4. آموزش و صدور گواهی

مشاوران دارای مدارک مختلف کارشناسی ارشد و دکتری هستند و مجوز دارند. کوچ ها گواهی را از طریق یک برنامه معتبر و گذراندن دوره های آموزشی معتبر دریافت می کنند.

منابع:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *