مسئولیت پذیری، حلقه گم شده احساس خوشبختی

مسئولیت پذیری، حلقه گم شده احساس خوشبختی

مسئولیت پذیری یکی از شرایط اصلی سلامت روان و مسئولیت گریزی یکی از مهمترین دلایل بروز اختلال های روانی، مشکلات روانشناختی و بیماری های عصبی است. مسئولیت پذیری به معنی پذیرفتن سهم منطقی و واقع بینانه خود، تصمیمات، افکار، رفتار و عواطف خود در بروز مشکلات، شکست ها و ناکامی های ما است.
نکته مهم و ظریفی که در مسئولیت پذیری وجود دارد دانستن شرط مهم اخلاق در مسئولیت پذیرانه رفتار کردن است. چرا که ما انسان ها معمولا در پیدا کردن نقطه تعادل، دچار اشتباه می شویم. مثلا ممکن است از دید برخی افراد، انسان مسئولیت پذیری باشیم حتی متهم به مسئولیت پذیری افراطی شویم، اما از دید برخی دیگر انسانی مسئولیت گریز باشیم.

به عبارت دیگر شاید مسئولیت پذیری یکی از مفاهیمی باشد که تعریف و حد و مرز گذاری دشواری دارد. گاهی ممکن است یک فرد به بی مسئولیتی و گاه به مسئولیت پذیری افراطی متهم شود. و البته هر دو، دوسر طیفی است که می تواند ما را در برابر افسردگی، اضطراب و بسیاری از مشکلات ذهنی و روانشناختی آسیب پذیر کند.

بنابراین فرقی نمی کند شما کدام سر طیف باشید، چه یک انسان با مسئولیت پذیری افراطی باشید و چه فردی بی مسئولیت باشید؛ در برابر مشکلات، اختلال های روانشناختی و بیماری های عصبی خود را آسیب پذیر کرده اید.

سال ها پیش در کشوری دور، زمانی که متجاوزین به کودکان روبروی دادگاه می ایستادند، اعلام می کردند جرمی مرتکب نشده اند و اگر امروز به کودکانی دست درازی کرده اند تنها به این دلیل است که خود در کودکی قربانی فرد دیگری شده اند، دادگاه تحت تاثیر این اظهارات قرار گرفته و در اتهامات آن ها تجدید نظر می کرد؛ تا آنکه طی پژوهش هایی مشخص شد این انسان ها هستند که انتخاب می کنند در شرایط مختلف چه رفتاری داشته باشند.

شاهد این مدعا آن است که بسیاری از کسانی که در کودکی به آن ها دست درازی شده بود، در بزرگسالی، خود نیز به کودکان تعرض می کنند و خود را قربانی آزار گذشته می دانند.

در حالی که بسیاری از افرادی که در کودکی مورد تعرض قرار گرفته بودند، در بزرگسالی، سازمانی جهت حمایت از کودکان آسیب دیده و مورد تعرض واقع شده را راه اندازی کردند تا به کودکان برای حل مشکلاتشان یاری رسانده و از آن ها در برابر آسیب های محیط، حمایت و محافظت کنند.

آن ها نشان دادند این انتخاب ماست که به رویدادهای آسیب رسان زندگی مان با چه دیدی بنگریم؛ زیرا ما انسان ها بیشتر از آنچه می دانیم و فکر می کنیم بر رفتار خود کنترل داریم!

ممکن است شما در محیط کارتان فردی باشید که تمام مسئولیت ها را برعهده گرفته و حتی اجازه نمی دهید همکارهایتان برخی کارها را به انجام برسانند چون معتقدید بهتر از هرکسی از عهده این کار بر می آیید و دیگران نمی توانند مانند شما این کار را به انجام برسانند.
پس از آنجا که انسانی دقیق و با مسئولیت هستید موظفید خودتان تمام کارها را به بهترین نحو انجام دهید؛ حتی اگر باعث شود شب ها تا دیروقت کار کنید. بنابر این در محیط کار، شما به فردی با مسئولیت و دقیق و البته فداکار شهرت دارید؛ چراکه به جای چند نفر کار می کنید.

از طرف دیگر اگر از همسرتان در مورد مسئولیت پذیر بودن شما سوال شود آه از نهاد بر می کشد؛ زیرا از نظر او شما آنقدر کار می کنید که فراموش می کنید همسر و فرزندانی نیز دارید؛ تمام بار زندگی را بر دوش همسرتان انداخته اید و شب ها تا دیروقت کار می کنید!

شما پدری هستید که به ندرت با کودکانتان بازی می کنید و یا آن ها را به پارک می برید؛ شما تا به حال یک بار به دنبال فرزندتان که در مدرسه منتظر است نرفته اید، و فرزند کوچکتان هر شب بدون شب بخیر گفتن به پدر به خواب می رود؛ چرا که پدرش مسئولیت پذیر است و تا دیر وقت کار می کند!

اگر از والدینتان بپرسند از بی مسئولیتی شما می گویند چرا که ماه هاست درب منزل آن ها را باز نکرده اید، از بیماری و مشکلات آن ها بی خبر هستید و مدت هاست آن ها را چشم به راه یک دیدار نگه داشته اید؛ چرا که شما انسان مسئولیت پذیری هستید و تا دیر وقت کار می کنید!

اینجا همان مرز باریک بین مسئولیت پذیری افراطی و بیمارگونه، با بی مسئولیتی و مسئولیت گریزی است که اخلاقیات به فریادمان می رسد تا ما را از آنچه بدان مرتکب شده ایم آگاه کند.

هر انسانی لازم است در طول مسیر زندگی خود تلاش کند تا نیازهای اساسی اش را به بهترین نحو ممکن برآورده سازد. نیازهایی مثل خوراک، پوشاک، مسکن، پول، عشق و دوست داشتن، نیازهای جنسی و فیزیولوژیک، نیاز به قدرت و خودشکوفایی، احترام و ارزشمندی، استقلال و خودمختاری، خوشبختی و شادی، و نشاط و تفریح و… که نیازهایی است که در تمام انسان ها به میزان متفاوت وجود دارد.

اما ارضاء و برآورده سازی این نیازها یک شرط اخلاقی دارد و آن این است که فرد نیازهایش را به گونه ای برآورده سازد که به نیازهای دیگران آسیب نزند. اگر شرط را رعایت کند، انسانی مسئول و مسئولیت پذیر است و اگر شرط را رعایت نکند و مانع ارضاء نیازهای دیگران شده و یا به افراد و نیازهایشان آسیبی برساند، انسانی مسئولیت گریز و بی مسئولیت است.

همچنین اگر فردی بجای ارضاء نیازهای خود به فکر برآورده ساختن نیازهای دیگران باشد و خودش را نادیده بگیرد، دچار مسئولیت پذیری افراطی در مقابل دیگران و بی مسئولیتی در مقابل خود و نیازهای ذهنی، روانی و فیزیولوژیک خود است.

مسئولیت پذیری افراطی

به بیانی دیگر، مسئولیت پذیری یعنی برآورده ساختن نیازهای فردی خودتان به نحوی که به نیازهای دیگران تعدی نکرده، مانع برآورده شدن نیازهای دیگران نشده و برای برآورده ساختن نیازهایتان هزینه ای روی دوش دیگران نگذارید.

اگر مسئولیت پذیری افراطی شما در محیط کار باعث آسیب به نیاز عشق ورزی همسرتان و یاری رسانی به او شده است، اگر باعث شده نیاز حضور پدر، دیدن پدر و تفریح با پدر در فرزند کوچکتان به خطر بیفتد و احساس کند پدر او را دوست ندارد، اگر باعث شده والدینتان دم از بی مهری شما بزنند چرا که نیازشان به دیدن فرزندشان و حمایت او برآورده نمی شود؛ شما از لحاظ روانی انسان سالمی نیستید زیرا در برآورده سازی نیازهای عزیزانتان مانع تراشی کرده اید و بهای ارضاء نیاز خودتان را از سرمایه روانی آن ها پرداخت کرده اید.

بنابراین اگر دیگر از زندگی امروزتان لذت نمی برید، در درون احساس غم و اندوه دارید، افکار منفی ذهنتان را پر کرده، کم انرژی و بی انگیزه شده اید، دچار اختلال خواب شده اید، نگرانی هایتان زیاد شده، افکار یا رفتارهای وسواسی دارید، تپش قلب دارید، پرخوری می کنید و یا اشتها ندارید، بیش از قبل مضطرب می شوید، عصبی شده اید و پرخاشگری می کنید و یا فکر می کنید افسرده شده اید، دچار بیماری های قلبی یا گوارشی شده اید، سردردهای مداوم دارید، ویا از درد مفاصل رنج می برید، بجای سرزنش همسر، خانواده، فرزندان، همکاران، جامعه، کشور، دولت، و به طور کلی زمین و زمان، قبل از آنکه بارقه های کوتاه و کمرنگ ارتباط های فردی تان رنگ ببازد، خودتان را تغییر دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *