وابستگی اصطلاح بدی نیست. وابستگی معمولا واکنشی به رویدادهای آسیب زای گذشته است اما در روابط عاطفی مشکل ایجاد می کند. وابستگی، رایج تر از آن چیزی است که ما فکر می کنیم. در ادامه به چند نمونه از وابستگی در روابط اشاره می کنیم :
- حد و مرزهای مبهم و نامشخص میان شما و شریک زندگی تان
- به سختی زمانی را برای نیازها و احساسات خود در نظر می گیرید
- در برابر کار دیگران مسئولیت خیلی زیادی را می پذیرید (سعی می کنید اشتباهات طرف مقابل را بپوشانید یا آن را جبران کنید)
- از نیازهای مهم خود صرف نظر می کنید و اسم آن را ” مدارا و سازش” می گذارید و مدتی بعد می رنجید و ناراحت می شوید
- بر روی مشکلات دیگران بیش تر از خودتان توجه و تمرکز می کنید
- تلاش مداوم برای متقاعد کردن دیگری تا جنبه ای از خود را تغییر دهند
- اعتراض کردن یا تهدید کردن به ترک رابطه ناسالم اما به جای آن ماندن در رابطه و تلاش برای کنترل اوضاع
- اطمینان دادن به شریک زندگی تان برای انجام کارهایی که هنوز برای آن آماده نیستید (مانند مهاجرت با یکدیگر، نامزد شدن، ازدواج کردن، بچه دار شدن و …)
وابستگی در روابط باعث می شود برای خوشحال بودن، به فرد دیگری متکی و وابسته باشیم و در این فرآیند، حس خود بودن را از دست دهیم. به دلیل اینکه وابستگی معمولا به شکل یک برچسب منفی به کسی زده می شود، افرادی که با وابستگی درگیرند آن را با حس خجالت و شرمساری تجربه می کنند. در حالی که اعتیاد، خیانت و علائم آشفته کننده رابطه مانند دلواپسی و گوش به زنگی، افزایش اضطراب، افسردگی یا تحریک پذیری نیز واکنش های طبیعی به تروما هستند. اما هنگامی که به افراد برچسب “وابسته” زده می شود، اغلب اوقات احساس می کنند که علت درگیری ها، مشکلات و انتخاب های نامناسب دیگران هستند. با این حال تمام این رفتارها به عنوان تلاشی برای جستجوی امنیت عاطفی است. در واقع آن ها به عنوان واکنش هایی به تروما و راهبردهای مقابله ای ما در مقابل تروما هستند.
وابستگی چیست و چرا مشکل ساز است؟
وابستگی، به ضعف توانمندی، کنترل کردن رفتارها، داشتن حد و مرزهای ضعیف، نداشتن خود مراقبتی و تمرکز بر نیازهای دیگری به جای نیازهای خود گفته می شود. علاوه بر این، عوامل زیادی وجود دارند که باید قبل از برچسب زدن عنوان ” وابسته” به کسی آن ها را در نظر بگیریم. برای مثال، در فرهنگ شما چه چیزی برای صمیمیت و نزدیکی با فرد مورد علاقه تان مناسب است؟ آیا پیام هایی دریافت کرده اید که خود مراقبتی به معنای خودخواه بودن است؟ آیا یاد گرفته اید که نیازهای خود را نادیده بگیرید و دیگران را در اولویت قرار دهید؟
بنابر این مهم است که این ابعاد متفاوت هویت ما درنظرگرفته شود؛ مانند: انتظارات و توقعات، فشارهای آشکار و پنهان مرتبط با جنسیت، نژاد، تربیت خانوادگی و فرهنگی، کشور مادری و … برای مثال بسیاری از زنان سیگاری که من با آن ها کار کردم طوری تربیت شده بودند که از اطرافیان مراقبت کنند، به آن ها توجه، درک و رسیدگی کنند. بعضی از این افراد چنین نقش هایی را در خانواده اصلی خود به عهده گرفتند. افراد دیگر نیز بیان کردند که جو خانواده آن ها آشفته بود و هیچ چیز قابل پیش بینی نبوده (به دلایل مختلف مانند سوء مصرف الکل، استرس داشتن والدین، ابتلای والدین به یک اختلال روانی) به عنوان نتیجه، آن ها به سرعت یاد گرفتند که حالات هیجانی دیگران را زیر نظر بگیرند و سعی کنند که آن ها را تغییر دهند. با انجام این کار، آن ها به لحاظ هیجانی احساس امنیت بیشتری کردند و ارتباط بیشتری با والدینشان داشتند.
ارتباط
ما برای ارتباط با دیگران آفریده شده ایم. ارتباط ما با خانواده به اندازه غذا خوردن اهمیت دارد (و برخی مطالعات پیشنهاد می کنند که حتی از غذا برای نوزادان نیز اهمیت بیشتری دارد). اگر هزینه این ارتباط، کنار گذاشتن نیازهای خودتان بود، آن زمان می توانید صفت وابستگی را که با آن دست و پنجه نرم می کنید را توضیح دهید. بنابر این شما به عنوان یک کودک به طرز هوشمندانه ای مکانیزم های مقابله ای خودتان را وسیع تر کردید تا روابط نزدیک خود را حفظ کنید. این ساز وکار زمانی که شما کوچک بودید برایتان کار می کرد و مشکل اینجاست که در حال حاضر برای شما کار نمی کند.
از دیدگاه تروما، وابستگی، یک واکنش طبیعی و عادی به تجربیات آسیب زای کوچک و بزرگ است که از ناهماهنگی هیجانی و غفلت مراقبان در دوره کودکی ایجاد می شود. به طور قابل فهم، وابستگی در روابط می تواند مشکل ساز باشد چون می تواند احساسات خشم، تنهایی، عزت نفس پایین، اضطراب، افسردگی، تعارض رابطه، وابستگی ناسالم و … را ایجاد کند؛ اما خوشبختانه روش های درمانی زیادی وجود دارد.
اولین قدم ها را برای درمان به عنوان یک زوج بردارید
زمانی که تعارضی در رابطه تان پیش می آید یا وقتی که وابستگی را در رابطه تان احساس می کنید لطفا با مهربانی به شریک تان وخودتان واکنش نشان دهید. قبل از اینکه واکنش نشان دهید، چند لحظه صبرکنید و با خود فکر کنید : من سعی دارم این وضعیت را کنترل کنم؟ چه چیزی در کنترل من است و چه چیزی تحت کنترل من نیست؟ به یاد داشته باشید که ما نمی توانیم دیگران را کنترل کنیم. در عوض می توانید جملات جایگزین ساده تری را در نظر بگیرید:
- آیا می توانید نیازها و احساسات خود را ابراز کنید؟
- آیا می توانید مرزهای خود را بشناسید؟
- حمایت کردن از دیگری بدون تغییر یا اصلاح شخص چگونه است؟
- آیا حاضرید تا تمایلات و ترس هایتان را با شریک تان در میان بگذارید تا او شما را بهتر درک کند؟
- به شریک خود نیز اجازه دهید تا آسیب پذیری هایش را با شما مطرح کند و سوالات عمیق تر و باز پاسخی بپرسید.
- از شریک خود سوال کنید که ممکن است به چه چیزی نیاز داشته باشد، ترس ها و امیدهای او چه می توانند باشند.
اگر هرکدام از این موارد به تجربیات دوران کودکی یا قبلی او ارتباط دارد بخواهید تا آن ها را با شما در میان بگذارد. ما در روابط می خواهیم که بتوانیم به شریک زندگی مان تکیه کنیم و وابستگی سالمی به او داشته باشیم.
اولین قدم ها را برای درمان فردی بردارید
وابستگی در روابط، با ادغام شدن دو فرد ایجاد می شود. یک ارتباط صحیح به سختی ساخته می شود چون وقتی که دو نفر یکی می شوند دیگر کسی برای ارتباط باقی نمی ماند. بنابراین مهم است که به جای اینکه سعی کنید بیشتر به شریک تان نزدیک تر شوید برروی رشد خودتان تمرکز کنید. علایق، سرگرمی ها و دوستانتان را حفظ کنید و همیشه به یاد داشته باشید که نیاز ها و علایقتان اهمیت دارند.
داشتن یک هویت مجزا جدا از شریک زندگی برای هر رابطه سالمی ضروری است. درمان امکان پذیر است. یک درمانگر با تجربه می تواند به شما کمک کند تا مجموعه ای از تجربیات گذشته تان که بر زمان حال تاثیر می گذارد را شناخته و درباره این موارد گفتگو کنید. تصمیم بگیرید که سلامت هیجانی، جسمی و بهزیستی روانی تان یک اولویت باشد و این بدین معنی نیست که شما آدم خودخواهی هستید. یک گروه حمایتگر پیدا کنید. به سراغ دوستانتان بروید. سعی کنید که حالت دفاعی نداشته باشید و نقش خودتان را در این پویایی رابطه ببینید. مهم نیست که این نقش چقدر کوچک یا بزرگ باشد، به یاد داشته باشید که این کار را بدون قضاوت و انتقاد از خود اما با مهربانی و کنجکاوی انجام دهید.
حرف آخر
شفقت و با خود مهربان بودن پیش نیاز هر تغییری است. ما در محیط های حمایتگر التیام یافته، رشد و تغییر می کنیم. ما نیازی به برچسب های منفی نداریم؛ بلکه به درک و پذیرش ناقص بودن نیاز داریم. بسیاری از تجربیاتی که شما دارید و آن ها را وابستگی می دانید از دیدگاه شکل گرفتن تروما به راحتی قابل درک هستند. کلام آخر اینکه اگر درک مان از خود و شریک زندگی مان بیشتر شود می تواند به بهبود روابطمان نیزکمک کند.
این مطلب، با عنوان اصلی “وابستگی در روابط”، ترجمه مقاله ای است با عنوان ” codependency in relationships” در سایت گاتمن.